خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

سخنرانی در مراسم تکریم دکتر شفیعی و معارفه حجت الاسلام والمسلمین دکتر نهاوندی

پنج شنبه, 19 شهریور 1394 ساعت 13:02
منتشرشده در اخبار

مشروح سخنرانی آیت الله هادوی تهرانی در مراسم تکریم دکتر شفیعی سروستانی و معارفه حجت الاسلام والمسلمین دکتر نهاوندی را از نظر می گذرانیم:

توفیقی شد خدمت عزیزان رسیدم. البته من بنا نبود اینجا مصدع عزیزان باشم. دوستان لطف کردند، امر کردند، چند دقیقه ای عرض می کنم، البته امیدوارم در چند دقیقه نکته ای را که می خواهم عرض کنم، بیان کنم.

اهمیت رسانه بیان شد، ولی من یک نکته عرض می کنم. شما فرصت زیادی ندارید، رسانه به گونه ای در حال تحول است که همین الان فرصت هایی که شما در اختیار دارید نسبت به زمانی که این مجموعه تأسیس شد که من از بدو پیدایش این مجموعه در جریان کار، مستقیماً با خودِ جناب آقای لاریجانی بودیم، بسیاری از فرصت هایی که داشتیم را از دست دادیم. یعنی در طول 21 سال بسیاری از فرصت ها از دست رفت. چون رسانه به سرعت در حال تغییر است و قدرت رسانه سنتی هر روز کاهش پیدا می کند. 21 سال قبل که این مجموعه آغاز شد من و شما مبتلا به شبکه های اجتماعی که امروز بخش زیادی از وقت شما را هم می گیرد، نبودیم. فکر نمی کردیم روزگاری وقتی اولین بار موبایل خریدیم فکر نمی کردیم که این وسیله روزی جزء اندام های ما می شود، هر جایی که می رویم در همه آنات زندگی این به ما چسبیده و آن روز فکر نمی کردیم که هر لحظه وابستگی ما به این وسیله بیشتر می شود و قدرت این وسیله در طول دهه آینده در سطح رسانه به قدری خواهد بود که حاشیه خواهد رفت شیوه ها و ابزارهای سنتی، بنابراین فرصت فوق العاده محدود است.

ببخشید من این تعبیر را عرض می کنم، با تعارف نمی توانیم مشکل را حل کنیم. بحث مدیریت جهادی این نیست که مثلاً فرض کنیم یک کارهایی انجام بدهیم که فرض کنیم مثلاً در فضای جنگ عزیزان ما در آن دوران یا در فضای گذشته در صدر اسلام نمونه هایش را می بینیم، به آن شکل خاص عمل می کردند. بله آن روح، آن اعتقاد، آن ایمان، آن اخلاص، آن صداقت، آن چیز را باید داشت و با توجه به شرایط امروز و مقتضیات امروز باید کار کرد. ببینید در مجموعه صدا و سیما ما با عناصری مواجه هستیم که هر کدام تخصص های خودشان را دارند، یک مجموعه مدیریتی هست، یک مجموعه تولیدی هست؛ مجموعه مدیریتی تخصص ها، روش ها و کار خودش را دارد. در مجموعه تولیدی با دو بخش مواجهیم: یک بخش، بخش فنی تولید است. یک بخش، بخش هنری تولید است.

آن بخش هنری تولید که در واقع آنجا با محتوا و قالب، با توجه به توانایی فنی ما تولید می کنیم و آن مدیریت می خواهد این تولیدات را به شکل مناسب مدیریت و عرضه کند و در واقع رسانه شکل بگیرد، این مجموعه ها اگر آن چابکی که باید در شرایط فعلی داشته باشیم، آن انسجام و سیستمی که باید در شرایط فعلی داشته باشیم، آن همدلی و همفکری که باید در شرایط فعلی داشته باشیم را نداشته باشند، ولو همه شان نیتشان خیلی خوب باشد که بسیاری همینطور است. ولو بسیار زحمت می کشند که الان خیلی زحمت کشیده می شود، فراوان در واقع کار انجام می شود، باز می بینیم آن نتیجه ای که باید حاصل نمی شود.

وقتی که مجموعه این عوامل به صورت سیستمی با هم منسجم نیست و به قول ما طلبه ها آن قاعده معروف منطقی، نتیجه، تابع اخص مقدمات است. یعنی پایین ترین مقدمه. همه زحمات کشیده می شود و آخر می بینیم تولید، آن تولیدی که ما دلمان می خواهد در نمی آید. چرا؟ به عناصرش که نگاه می کنیم به نظر نمی رسد خیلی ضعف جدی وجود دارد ولی آن مجموعه ساختاری که آن قالب سنتی وجود داشته و به ما ارث رسیده و ما چندان هم تغییری در آن ایجاد نکردیم، این مانع شده که ما بتوانیم آن کاری که باید انجام بدهیم.

شما بهتر از من بلدید، وقتی یک چیزی روی آنتن قرار می گیرد یک لایه پیدا دارد و ده ها لایه ناپیدا. بعضی وقت ها ما احساس می کنیم که مدیران ما به دلیل نا آشنایی به آن ابزارها و بُعد هنری بعضی از مسائل یا عدم توجه به خاطر کثرت و فراوانی کارشان، اکتفا می کنند به لایه پیدای برنامه و نگاه می کنند می بینند برنامه، برنامه خوبی است. لایه پیدایش لایه قشنگی است ولی به لایه های ناپیدا توجه نمی کنند. و آن پیام های اصلی که حتی خودِ رسانه ما دارد می دهد. ببینید من یک وقتی خدمت آقا عرض کردم گفتم آقا اینکه دشمن مشغول فعالیت است که من شکی ندارم و اینکه دشمن همه جور کار دارد می کند که همه ارزش ها را از بین ببرد، اینکه جای شک نیست و اگر غیر از این ما توقع از دشمن داشته باشیم سادگی است، ما توقع داشته باشیم دشمن به نفع ما کار کند! او منافع خودش را حفظ می کند نه منافع ما را! به ایشان عرض کردم مشکل آن طرف نیست، مشکل این طرف است. مرحوم آیت الله بهاء الدینی (رض) یک داستان ساده ای را ذکر می کرد، می فرمود: دو نفر با هم کشتی می گرفتند، یکی دیگری را زد، آنکه مغلوب شده بود به او که غالب شده بود می گفت فلانی تو خیلی زورت زیاد نیست، من زورم کم بود.

کسی که سرطان دارد، درد شدیدی در بدن دارد با یک مسکن خیلی قوی یک مدتی آرامش پیدا می کند، اما این معنایش این نیست که این درمان شد، ما اگر دنبال درمان اساسی نرویم دوباره این درد با شدت بیشتری بر می گردد. این درمان وقتی امکانپذیر خواهد بود که ما واقعاً بتوانیم. این نکته ای است که به نظرم حالا انشاء الله عزیزان بتوانند در عمل این کار را انجام بدهند. ما بتوانیم یک مقداری این مجموعه را چابک کنیم. یک کمی بعضی از بارهایی که هست را کنار بزنیم، بعضی از محدودیت هایی که ذهن خودِ ما بر ما تحمیل کرده (من نمی توانم بعضی را صراحتاً عرض کنم، ببخشید) و باعث شده ما نتوانیم آن طوری که باید، راحت کار کنیم، یک کمی اینها را کاهش بدهیم. بعد بتوانیم واقعاً کار جدی تری را توی این صحنه عرضه بکنیم.

دانش دینی در حوزه ها بسیار عمیق است. اما این دانش دینی چه مقدار منتقل می شود به سطح عمومی جامعه؟ برای انتقال این دانش دینی به سطح عمومی جامعه ما یک مجموعه عوامل میانی نیاز داریم، آنهایی که در سطح اول تولید دینی هستند توانایی اینکه بتوانند تولیدات خودشان را به سطح عمومی جامعه عرض کنند به صورت عمومی ندارند. این یک واقعیت است و همه جای دنیا همین است. تولیدکنندگان اندیشه، اینها مخاطب اولی شان مردم عمومی چندان نیستند، اینها یک قشرهایی خاصی را می توانند تحت تأثیر قرار بدهند و با یک ادبیات خاصی می توانند با افراد صحبت کنند. اما این لایه های میانی چون در آنجاها تکمیل شده و در طول صده های اخیر یک سیستم برایش تعریف شده و شکل گرفته، این از آن سطح بسیار بسیار تئوریک و پیچیده و بالا، تا آن سطح بسیار بسیار عمومی و ساده در تمام سطح گسترش پیدا می کند. اینها همه بر اساس یک مبانی، بر اساس یک فکری کار انجام می شود. اینطور نیست که از هم گسیخته بدون ارتباط با هم باشند. ما این مبانی عمیق را در حوزه ها داریم، آن ابزار را هم در حد قابل قبولی در دست داریم، مشکل ما این میانه راه است که این دانش دینی چگونه از آن سطحش بیاید در این سطح عمومی و انتقال پیدا کند.

ببینید یکی از مشکلاتی که مرکز پژوهش ها همیشه داشت، نمی دانم الان چقدر باهاش مواجه است، چون من در دوره های قبل بیشتر ارتباط داشتم، این بود که کار پژوهشی که انجام می شد و در اختیار کسانی که باید ازش استفاده می کردند قرار می گرفت، آنها نمی دانستند چجوری می شود از این استفاده کرد. یک کار علمیِ نظریِ تحقیقیِ قابل قبول است ولی آنها یا خیلی متوجهش نمی شدند یا اگر هم متوجه می شدند نمی دانستند چجوری باید این را در آنجا استفاده کنند.

به نظر من عزیزانی مثل جناب آقای نهاوندی که حالا من سال هاست که ایشان را می شناسم، اگر با آن هوشمندی که ایشان دارد بتوان این مهم را انجام بدهند، البته تا حالا تلاش شده نمی گویم نشده، ولی انشاء الله بتوانیم این کار را توسعه بدهیم که آن دانش دینی را که در حوزه ها دارد تولید می شود که بعضی وقت ها بعضی بی خبرند به دلیل اینکه آشنا نیستند با حوزه و می روند به منابع دست سوم، چهارم، پنجم مراجعه می کنند و آن سطحی که حالا من این را ببخشید که عرض می کنم، بعضی ها که به عنوان کارشناس می آیند در تلویزیون، ببینید شما بعضی وقت ها یک پزشک را می بری در تلویزیون که وقتی به جامعه پزشکی بگویی این آقا آمده بهت می خندند. می گویند در جامعه خودمان همه شناخته شده ایم، فلان پزشک در قم معروف می شود استادش در تهران می گوید این معروف شده؟ این در دوره شاگردی ضعیف ترین شاگرد من بوده، ما بعضی ها را می بریم کارشناس دینی، چون ما که در محیط حوزه هستیم برایمان خیلی خنده دار است که این آقا را شما آوردی تلویزیون؟ این لابد تقصیر آن مجموعه نیست، اطلاع ندارند. این سالهاست بناست در این مجموعه مرکز پژوهش ها این کار انجام بشود، این جدید نیست، شاید بیست سال قبل اولین رسالت های این مجموعه بوده، این دیگر ساده ترین کار است که کارشناسان دقیق شناسایی بشوند، توانایی هایشان معلوم بشود، از هر کس به اندازه توانش توقع داشته باشیم، ولی هنوز عملش را خیلی درست در مجموعه صدا و سیما نقایصی می بینیم. اینها کار ساده ای است، اصلاً اینها که کاری نیست، اینها به نظر من کار یک هفته است، کار ده روز است. اینها که مال بیست و یک سال نیست، ما باید در بیست و یک سال یک کارهای خیلی عمیق تر از این انجام می دادیم. ببینید الان ما بحران داریم، من این کلمه را بگویم عرضم تمام، الان شنیدم، حالا اینطوری که در رسانه می گویند، من نمی دانم آمار درست است یا نه، جناب آقای دکتر شاید بهتر از من بدانند. من اسم می برم، این سریالی که الان روی آنتن است، تنهایی لیلا، می گویند پر بیننده ترین سریال است، جناب آقای لطیفی کارگردان توانایی است، ما نمونه کارهای ایشان را دیدیم، ولی یک اشکالی که من توی این سریال به صورت جدی می بینم این است که یک تصور عمیقی از مفاهیم دینی و ارزش های دینی نبوده، تلاش خیلی خوبی بوده، زحمت فوق العاده ای کشیده شده، مخاطب زیادی را توانسته جذب کند، ولی حداقلش این است، و این هم نمی گویم تقصیر آقای لطیفی یا تقصیر تهیه کننده یا تقصیر فلانی است. نه اصلاً. همه تلاششان را کردند، این تولیدی که صورت می گیرد در آن سطح که می آید، ببینید ما وقتی می گوییم تولید دینی، ما فکر می کنیم مثلاً برنامه سمت خدا، سمت خدا یک مخاطب خاص خودش را دارد، من نظرم این است، یک وقتی سال ها پیش در صدا و سیما این را عرض کردم، رسانه اسلامی، یعنی رسانه جمهوری اسلامی ایران کلاً کارش کار دینی است، اصلاً کار غیر دینی ندارید شما، همه کار شما دینی است، اخبار هم کار دینی است، مگر سیاست ما عین دیانت ما نیست؟ همه چیز کار دینی است.

اینکه دین در تمام این سطوح خودش را نشان بدهد، حضور خودش را بتواند نشان بدهد، این نیاز دارد آن دانش دینی در حوزه ها، آخرین تولیدات دینی در حوزه ها بتواند به عمومی ترین سطح مردم برسد و من امیدوارم انشاء الله که مرکز پژوهش ها بتواند این کار واسطه را انجام بدهد، جناب آقای نهاوندی انشاء الله در این سمت موفق باشند، جناب آقای شفیعی سروستانی را آقای دکتر خیلی معرفی کردند، بله ایشان را همه ما می شناسیم، ایشان محقق و پژوهشگر برجسته است و انشاء الله که منشأ آثار بودند و خواهند بود.

من عذر می خواهم که وقت شما را گرفتم. فقط آخرین جمله همان جمله ای که اول گفتم، فرصت شما و ما فوق العاده کم است، دایره ما هر روز دارد کوچک تر می شود، اگر نجنبیم، خیلی زود دیگران از ما می گیرند. نه به خاطر اینکه آقا قوی هستند، به خاطر اینکه ما به اندازه کافی قدرت نداشتیم.

سعی کنیم انشاء الله با همکاری همدیگر و با همدلی بتوانیم این قدرت را که در درون ما وجود دارد واقعاً، تقویت کنیم، انشاء الله بتوانیم میدان را به دست بگیریم. حقیقت اگر عرضه شد مشتری خودش را پیدا می کند. و امروز طالبان حقیقت در دنیا کم نیستند. واقعاً در این فضای پر از هیاهو مردم دنبال یک واقعیت هایی هستند که ما آن واقعیت ها را در دانش دینی خودمان، در دین خودمان داریم، انشاء الله که شما بتوانید با همکاری هم این واقعیت ها را عرضه کنید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته