خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

مشروح مصاحبه خانم دکتر ورونیکا سوبوتکوا با آیت الله هادوی تهرانی

چهارشنبه, 03 آذر 1395 ساعت 13:38
منتشرشده در اخبار

پیرو هماهنگی های به عمل آمده از سوی مؤسسه آموزشهای کوتاه مدت و فرصت مطالعاتی مؤسسه الحکمة وابسته به جامعه المصطفی العالمیه، خانم دکتر ورونیکا سوبوتکوا که دارای دکترای شرق شناسی با گرایش مطالعات اسلامی، استاد و معاون دپارتمان شرق شناسی دانشگاه بوهمیا غربی کشور چک می باشند، جهت انجام تحقیقات علمی اسلامی در خصوص سقط جنین، ناباروری و اهداء عضو پس از مرگ مغزی به ایران سفر کرده بود، روز چهارشنبه 19/08/95 با حضور در دفتر آیت الله هادوی تهرانی با ایشان گفتگو کردند.

آنچه در ذیل می خوانیم مشروح مصاحبه ایشان با آیت الله هادوی تهرانی است:

 

پس از آنکه خانم دکتر ورونیکا سوبوتکوا معرفی اجمالی از خود داشتند، از جامعه المصطفی و شخص آیت الله هادوی تهرانی که این فرصت مصاحبه را برای تکمیل تحقیقاتشان در اختیارشان قرار داده است، تقدیر و تشکر کردند. در ادامه ایشان بدلیل کمبود اطلاعات لازم در خصوص تکمیل تحقیقات خود از منابع اهل شیعه بر روی اینترنت گفتند. که آیت الله هادوی تهرانی فرمودند: سایت اسلام کوئست که به شانزده زبان فعال است، گرچه زبان چک را اضافه نکردیم اما می توانید با مراجعه به دیگر زبان ها مطالب دلخواه را طبق نظر شیعه جستجو و یا اگر سوالی مرتبط با علوم اسلامی داشتید، بپرسید.

این وظیفه سنگینی است که در خصوص شیعه و علوم اسلامی تحقیق و مطالعه می کنید، که نیاز به صبر و همت زیادی می خواهد که به نتیجه برسید.

نکته ای که در این خصوص لازم است روی آن تاکید کنم این است که ما شیعیان بر این باوریم که تمام ریشه ها و منابع  شیعی از قرآن گرفته شده است. قرآن می فرماید مردم بایستی به پیامبر و پس از او به اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کنند. در نتیجه ما بایستی از آنها پیروی کنیم. در قرآن آمده است که در قبال مراجعه به پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) آنها چیزی از ما نمی خواهند. قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏. یعنی بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست‏داشتن نزديكانم [اهل بيتم‏]. در زبان عربی معنی موده به معنای مَحبت کردن به خاندان پیامبر است. وقتی به آیات دیگر اشاره میکنیم، اشاره به موضوعی دارد که در بقیه ادیان و راجع به دیگران پیامبران اشاره نشده که مثلا حضرت عیسی (ع) بفرمایند من برای مزد از شما فقط مَحبت کردن به مادرم را میخواهم. یا حضرت موسی نفرمودند که من برای مزد مَحبت به خواهر و مادرم را میخواهم.

چرا در رابطه با پیامبر ما آمده است؟ این اصل در حقیقت از طرف خدا به پیامبر به صورت فرمانی وارده شده است که از مردم بخواه تا قبول کنند. آیه «أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى»‏ این سؤالی از ماست که کدام یک از این دو گروه قابلیت دنبال کردن را دارند آن گروه که شما را به راه راست هدایت میکند یا گروه دیگر که خودشان احتیاج به کسی دارند تا آن‌ها را راهنمایی کنند؟ همه انسان‌ها با نگاهی به منطق میتوانند جواب آن را بدهند. در آیاتی خداوند میفرمایند که من اگر از شما چیری طلب میکنم این برای خود شما خوب است نه برای من! در آیه دیگری خداوند میفرمایند من اگر از شما میخواهم که دنباله رو اهل بیت (ع) باشید برای آنهایی است که میخواهند راه رسیدن به خدا را پیدا کنند. بنابراین، اگر خدا دستور میدهد که از اهل بیت پیروی کنید این بخاطر سود خود ماست و آن سود چیزی نیست جز همان راه رسیدن به خداوند از طریق آن‌ها. این اصلی‌ترین وجه تمایز شیعه است که ما دنباله رو پیامبر و اهل بیتش هستیم. البته نه همه آن‌هایی که اطراف پیامبر بودند بلکه تنها آن زنجیره طلایی که در برخی روایات به آن‌ها اشاره شده است و ما آن‌ها را امام می نامیم و براساس این عقیده شیعیان مکتب فقه اصول فلسفه و... دارند. اما این به این معنی نیست که ما تفاوت زیادی با اهل سنت داریم در فقه شیعیان و اهل سنت شاید حدود 90% مثل هم هستند گاهی این تفاوت‌ها در برخی از فرق سنی شبیه شیعیان است.

در اصول میتوانیم بگوییم که در شیعیان به مرتبه ی بالایی رسیده است شاید حدود 10 سال قبل در مراکش به گروهی از برادران سنی گفتم اگر نگاه کنید به اصول شیعه میتوانیم بگوییم که بیش تر از تمام کتاب‌هایی است که در کل چهار مکتب سنی نوشته شده است و یکی از آن استادانی که در دانشگاه اسکندریه مشغول بودند تأیید کردند و گفتند من همه کتاب‌های اصول شیعه را دارم و تعداد آن‌ها بیشتر از همه کتاب‌های اصول فرق سنی است که در کتابخانه نگهداری میکنیم.

شاید به این دلیل است که شیعه اعتقاد دارد که باید به قرآن مراجعه کند به سنت مراجعه کند اما منظور ما از سنت پیامبر فقط گفته‌ها و  رفتارهای خود شخص پیامبر نیست! بلکه امامان ما را نیز شامل می‌شود.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) حدود 23 سال بعد از بعثت از دنیا رفتند، اما امامان ما حدود 250 سال بعد از ایشان زندگی کردند و گفته‌ها و رفتارهای آن‌ها را نیز در اصول شیعه در نظر میگیریم. البته آخرین امام ما زنده است و غایب ولی قبل از شروع غیبت 11 امام دیگر زندگی کردند و ما تمام آن‌ها را جز اصول شیعه میدانیم. اما برادران سنی فقط 23 سال عمر پیامبر و گاهی از اصحاب پیامبر هم نام میبرند. اما شیعه اصحاب پیامبر را جزو اهل بیت (علیهم السلام) نمیدانند. چرا که آن‌ها را معصوم نمیدانیم و از آن‌ها پیروی نمیکنیم.

در کنار قرآن ما اعتقاد به استدلال و عقل وجود دارد. البته در هر زمینه‌ای از استدلال نمیشود استفاده کرد، اما در بسیاری از مواقع به عقل مراجعه میکنیم. بنابراین، جریان کلی دینی سنی و شیعه متفاوت است، اما در مسایل فقهی خیلی به هم شبیه هستیم.

بیشتر اهل سنت اشعریون هستند. در مسایلی که البته برای ما نه فقط  از نگاه فقهی و قرآنی که از لحاظ عقلی و منطقی قابل قبول نیست، با شیعه تفاوت دارند. مثلاً وقتی درباره خدا و ویژگی‌های او صحبت میکنند برای شیعه اصلاً قابل قبول نیست. مثلاً خداوند میفرمایند دست خدا فوق دست همگان است. آن‌ها اعتقاد دارند که خداوند دست دارد که با دست ما فرق دارد ولی دست او بالاتر از دست دیگران است! ما میگوییم خدا دست ندارد اصلاً جسم ندارد. چرا که اگر جسم داشته باشد به آن جسم نیاز دارد در حالیکه خدا بی‌نیاز از همه چیز است ما میگوییم این استعاره نشانه قدرت است.

س: شما کاتولیک هستید؟

دکتر ورونیکا: خیر ما کاتولیک نیستیم توضیحش سخت مردم کشور من در جان و روح پروتستان بودند اما بزور به کاتولیک شدن وادار می شدند.

آیت الله هادوی تهرانی: من راجع به کشور شما اطلاعات زیادی ندارم اما میدانم که ارتودوکس  ها بسیار به کتاب مقدس اعتقاد دارند اما از طرف دیگر پروتستانها بیشتر به عقل رجوع میکنند و برای آن‌ها عهد عتیق زیاد مهم نیست. و  کاتولیک ها معتقدند که بین کتاب مقدس و عقل جمع کرده‌اند شیعه تا حدی شبیه به کاتولیک هاست چرا که ما به قرآن و عقل اعتقاد داریم. برخی گروههای سنی مثل حنفی ها شبیه به پروتستانها هستند چرا که بیشتر به عقل مراجعه میکنند. البته بیشتر راجع به فقه صدق میکند نه در مذهبشان. این چند گروه سنی گروههای فقهی هستند نه مذهبی. دو گروه معتزله و اشعریون وجود دارند که البته الان کسی از معتزله پیروی نمیکند. شاید همه یا بیشتر سنی‌ها اشعری هستند. در فقه حنفی ها شبیه به پروتستانها هستند و تعدادی از آن‌ها شبیه ارتودوکس هستند. مثل حنبلی، سلفی و وهابی ها. ارتودوکس ها قبول نمیکنند که کاتولیک ها مسیحی باشند پروتستانها که کلاً از دور خارج هستند به نظر آنها.

به یاد دارم که کسی برای مصاحبه آمد و از ایشان پرسیدم کجا زندگی میکنید گفت اتن. من گفتم کمی باید سخت باشه برای شما چرا که مردم ارتودوکس هستند. اسقف یونان یکی از دوستان من بود و حدود پنج یا شش سال پیش فوت کردند. و سپس ایشان من برای این داستان تعریف کردند تا نشان دهد زندگی در میان ارتودوکس ها سخت است. گفتند روزی با یک یونانی صحبت میکردم که گفتم ما مسیحیان ...، که ناگهان او پرسید تو مسیحی هستی؟ من گفتم بله. گفت مگر کاتولیک نیستی؟ گفتم بله من مسییحی و کاتولیک هستم. گفت کاتولیک یا مسیحی، کدام یک؟

آن‌ها قبول ندارند که کاتولیک ها یا پروتوستانها مسیحی باشند. که خیلی شبیه فرهنگی است که در برخی از گروههای اسلامی است. مثلاً وهابی ها اعتقاد دارند که شیعیان مسلمان نیستند اگر اسلام شیعه را با مسیحیت مقایسه کنیم در روش شناسی شبیه به کاتولیکها هستند، چون جمع قرآن و عقل را دارند.

در طول سالیان سال امامان سعی در راهنمایی مردم به راه راست را داشته‌اند و بعد از آن نیز افرادی که پیرو حقیقی آن‌ها بودند، سعی کردند که تمام این سیستم را کامل کنند. و حالا که شما با حوزه معاصر برخورد میکنید، نتیجه این تاریخ طولانی را میبینید. و در مدرسه‌های اسلامی طلاب در حال مباحثه راجع به مباحث مختلفی هستند. و یکی از این مباحث که شاید شما علاقمند باشید مباحث فقه پزشکی است که از منظر اخلاق و فقه قابل بحث است اما در غرب فقط مباحث اخلاقی مطرح می‌شود مثلاً مسائل مربوط به سقظ جنین که شما میگویید اخلاقی نیست و ما میگوییم اجازه نداریم. در دهه گذشته و از بعد از انقلاب به طور کلی ما مباحث مختلفی راجع به موضوعات متنوعی داشته‌ایم که بیشتر به زبان فارسی است و برای شما شاید کمی سخت است اما اگر فارسی یاد بگیرید برای شما بسیار راحت خواهد بود.

خانم ورونیکا: تمام سعی خودم را خواهم کرد. من عربی یاد گرفتم. شانس استفاده از آن را ندارم اما وقتی در یک کشور عربی حرف میزنم آن‌ها به  میخندند و من حرفهای آن‌ها را متوجه نمیشوم.

آیت الله هادوی تهرانی: چون شما به عربی قدیمی حرف می‌زنید. و این برای آن‌ها جالب است. حتی در قم ما عربی سنتی و قدیمی را یاد میدهیم چون منابع اسلامی به آن زبان هستند و اگر به خاطر اسلام نبود شاید عربی مثل زبان لاتین میمرد. و حتی زبان عربی که در تونس صحبت می‌شود برای عرب عراق بسیار سخت است در حالیکه هر دو عربی هستند .

دکتر ورونیکا: من سؤالات زیادی در رابطه با سقط جنین دارم و به خاطر مسائل قانونی شاید نیاز به یک روش جدید سیستماتیک داشته باشیم. در این موقعیت های پیش آمده من دوست داشتم وقت بیشتری میداشتم، اما سؤالی که دارم این هست، من در مصاحبه‌ای که خواندم به خاطر مسایل جدید حقوقی پیش آمده ما به روش شناسی جدید که در اصول فقه است، نیاز داریم؛ آیا این صحیح است و من درست متوجه شدم؟

آیت الله هادوی تهرانی: این سؤال خیلی کلی است. من یک جواب خاص برای این سؤال خاص دارم. در حدود 28 سال قبل من یک تئوری را معرفی کردم که  آنرا تئوری تفکر سیستماتیک (اندیشه مدون) در اسلام نامیدم. بر اساس این تئوری در هر بخشی از زندگی انسانی یک سیستم وجود دارد که من الان اسلایدی را نشان میدهم. در هر زمینه‌ای مثلاً اقتصاد یا سیاست اگر ما به اسلام مراجعه کنیم گروهی از آموزه ها و ارزشها را میبینیم یا به قول من گروهی از فاکتورها را پیدا میکنم که این فاکتورها ... متاسفانه این اسلاید فارسی هست نمی دانستم شما این سؤال رو داشتید که انگلیسی رو آماده کنم. این فاکتورها وابسته به یک دوره زمانی یا محدوده جغرافیایی نیست که ما به آن فاکتورهای جهان شمول میگوییم چرا که وابسته به دوره ی زمانی و مکانی خاصی نیست. این‌ها پایه ی اسلام هستند که ما وفتی به اسلام  و سنت مراجعه میکنیم فاکتورهایی هستند که وابسته به زمان و مکانی هستند که مردم آن زمان در آن زندگی میکردند. یه لحظه صبر کنید من دارم دنبال کپی انگلیسی اسلایدم هستم؛ اینجاست میتونید ببینید؟ خب این نظر سنتی به اسلام که خب یک روش شناسی و نگاه سیستماتیک به اسلام نیست یک نگاه کامل نیست شما باید یک نگاه و روش سیستماتیک داشته باشید همانطور که گفتم این تئوری در هر بخش زندگی انسان مثل سیاست، اقتصاد، اخلاق و ... حرفی برای گفتن دارد. که البته ما میتوانیم تعداد موضوعات را بیشتر یا کمتر کنیم با توجه به اطلاعات ما و فهم ما از زندگی، اما اگر ما به اسلام رجوع کنیم در هر بخشی از اسلام ما یک فلسفه یا نظام یا یک سیستم قانونی میبینیم که این‌ها وابسته به یک زمان و دوره خاص نیستند که ما به آن عناصر جهان شمول میگوییم.

در کنار آن برخی فاکتورهای دیگر هستند که وابسته به زمان و مکانی هستند که پیامبر در آن دوره زندگی میکردند. آنچه من سعی کردم در این نمودار نشان دهم این است که در هر زمینه‌ای شما فلسفه‌ای را خواهید یافت یک نظام را خواهید یافت نظام یعنی تعدادی زیربنا و پایه و تعدادی هدف که این اهداف بر مبنای این مبنا و پایه هستند. و همچنین سیستمی وجود دارد که بر مبنای این مبانی و پایه‌ها قرار دارد که توسط آن ما به این اهداف خواهیم رسید.

این عناصر توسط اسلام معرفی شده‌اند مثل فلسفه نظام که به معنای همان پایه و هدف هستند و سیستم (اشاره به نمودار در لپ تاپ استاد). این مباحث جهانی هستند در حالیکه مکانیزم وابسته به زمان و مکان خاصی هست که در آن زندگی میکنیم و وقتی ما به قرآن و سنت مراجعه میکنیم باید بفهمیم که این عناصر جهان شمول در کنار این عناصر موقعیتی به دوره خاص هستند و گاهی ممکن است با هم مخلوط شوند و ما باید از هم جدا کنیم.

من کتاب‌های مختلفی در رابطه با آن نوشته‌ام و سخنرانی‌های مختلفی هم در کشورهای مختلف با زبانهای مختلف  در کنفرانس های زیادی در رابطه با زمینه‌های مختلف مثل هنر، اقتصاد، سیاست، مدیریت یا زمینه‌های مختلف علوم انسانی اخلاق زیستی یا اخلاق پزشکی داشته‌ام سعی کرده‌ام به کارآمدی این تئوری در زمینه‌های مختلف در این 28 سال اشاره کنم. بر مبنای آن وقتی به قرآن و سنت مراجعه میکنیم باید به تشخیص این عناصر جهان شمول یا موقعیتی به دوره خاص بپردازیم و سپس در درون مرزهای عناصر جهان شمول باید تفاوتهای بین فلسفه و مکتب و نظام را دریابیم. در فلسفه وقتی میگوییم مسایلی وچود دارد در رابطه با حقایق وجودی یا خدا و حقایق موجود در زندگی است مثلاً در رابطه به اقتصاد یک تئوری مشهوری وجود دارد به نام مالتوس.

او معتقد است که منابع طبیعی در حال افزایش است و جمعیت انسان‌ها هم  همینطور در حال افزایش است بر اساس عدد و رقم ثابت میکند و این فاصله بین منابع طبیعی و تعداد انسان‌ها در حال افزایش است بر اساس این تئوری خیلی مسائل در اقتصاد وجود دارد که میگوید وقتی ما نمیتوانیم مقدار بیشتری منابع طبیعی تولید کنیم پس باید تعداد انسان‌ها را کنترل کنیم که اگر کنترل نکنیم این فاصله بیشتر خواهد شد و این مسأله یک سری مسائل بسیار زیادی در اقتصاد مطرح می‌شود.

در اسلام مفهومی به نام رزاقیت وجود دارد  و بر اساس قواعدی وجود دارد مسائل فقهی متفاوتی وجود دارد که به ما این اجازه را میدهد اما عواقبی وجود دارد که به ما اجازه آن داده نمیشود. مثلاً در رابطه با همانند‌سازی یکی از مسائل این است که تغییر سلول‌ها اشکالی دارد یا خیر؟ که خب این به خودی خود ایرادی ندارد اما بعد از مدتی سؤال این است که همانندسازی عواقبی را به دنبال دارد که مثلاً خانواده چه می‌شود که یک شخص بدون همسر هم میتواند فرزندی داشته باشد بدون اینکه ازدواج کند اگر این کار را بکنیم که الان بر روی حیوانات انجام میدهند.

خانواده که در اسلام  بسیار مهم است بر اساس این نگاه سیستماتیک دستوراتی وجود دارد که در درون این قلمرو و مرز میتوانیم همانندسازی را انجام دهیم. نمیدانم که آیا به اندازه کافی روشن بود یا خیر. من میخواهم بیان کنم که اگر چیزی را در مرحله اول نگاه میکنیم و بعد در مرجله دوم یا سطح دوم به آن نگاه میکنیم یک قانون دیگری خواهیم داشت. که مثلاً ما اجازه داریم که این تغییرات را به وجود بیاوریم و کاری کنیم که این یک حیوان یا انسان شود. ما میگوییم بله! این مراحل مباج است. اما همانطور که گفتم اگر به عواقب اجتماعی و ... نگاه کنیم، می‌بینم که ما اجازه نداریم. چرا که تعداد ازدواج و خانواده کاهش خواهد یافت و تأثیرات منفی وجود خواهد داشت آن وقت  محدودیت هایی را قرار خواهیم داد که مثلاً همه افراد اجازه ندارند بلکه فقط آن‌هایی که به طور طبیعی نمیتوانند بچه‌دار شوند، اجازه دارند از این طریق بچه‌دار شوند. این مرجله دوم نگاه ما به مسأله بود .

دکتر ورونیکا سوبوتکوا: البته ما میتوانیم به روشهای لقاح مصنوعی اشاره کنیم و البته ما موافقیم برای خانواده ولی ماده ژنیتیکی که از طرف مادر و پدر هست ممکن است از کیفیت پایینی برخوردار باشد و خب به طور طبیعی باروری ممکن نیست اما در لابراتوار می‌شود باروری را امکان‌پذیر کرد و البته این از سلول جنسی پدر و مادر گرفته شده است اما آیا ما میدانیم که بچه نرمال خواهد بود یا مشکلاتی را در آینده خواهد داشت. چرا که انتخاب طبیعی وجود نداشته چون اگر در طبیعت انتخاب نشده حتماً مشکلی در پس پرده وجود داشته و ما داریم کمک میکنیم که زوجی را شاد کنیم اما شاید واقعاً داریم شادی را از زندگی جمعیت زیادی میگیریم. آیا ما این را میدانیم ؟

آیت الله هادوی تهرانی: بله. البته این یک مسأله مذهبی است که شما دارید بیان میکنید که در مسیحیت و اسلام آمده است که اینجا صحبت از سرنوشت است که شاید خدا یا به قول شما طبیعت تصمیم گرفته که این زوج بچه‌دار نشوند شاید این خیلی برای آن‌ها بهتر است که بچه نداشته باشند ولی الان بچه میخواهند و به مراگز ناباروری مراجعه میکنند شاید در این مراحل این بچه به اندازه بقیه بچه‌ها نتواند توانمند یا باهوش باشد اما میدانید شاید در این سطح ما بگوییم باشد این مرحله هم مرحله طبیعی است. درست است که در آزمایشگاه انجام شده، اما از طریق قوانین طبیعی بوده و از قوانین طبیعی پیروی کرده است این بیرون از قلمرو ظبیعت نیست. و این قدرت و توانایی به ما داده شده است که در آزمایشگاه چنین کاری را در حیطه علم انجام دهیم همانطور که گفتم اگر به عواقب کاری نگاه کنیم که مثلاً تعداد بچه‌هایی که توسط این روش به دنیا می آیند تعداد زیادی هستند و مثلاً یک میلیون در پراگ هستند و اگر بچه‌ها طبیعی به دنیا می آمدند ما چنین مشکلاتی را نداشتیم. آن وقت میگوییم بله ما اجازه تولد چنین بچه‌هایی را نداریم. و باید یک مرزی را معین کنیم، اما وقتی چنین مشکلاتی را نداریم و  بگوییم  که شاید با استعداد نیستند این برای بچه‌های طبیعی هم به وجود میاید که ممکن است به اندازه کافی با استعداد یا سالم نباشند.

 

دکتر ورونیکا: کاملاً درست است.

آیت الله هادوی تهرانی: این کارت و ایمیل شخصی من است و این هم سایت (اسلام کوئست) ما هست به شانزده زبان. اگر میخواهید چیزی بنویسید در رابطه با این جلسه میتوانید به من ایمیل کنید.

دفتر آیت الله هادوی تهرانی

--------------------------

لینک:

- تصاویر مرتبط

- فایل صوت