خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

منازعات خاورمیانه مذهبی نیست/ جهالت های عمومی در جهان اسلام مانع تقریب مذاهب شد

چهارشنبه, 16 ارديبهشت 1394 ساعت 11:16
منتشرشده در اخبار

شفقنا – آیت الله هادوی تهرانی، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (ع) معتقد است که منازعات موجود در منطقه، مذهبی نیستند و منشا اصلی آنها سیاسی، امنیتی و اقتصادی است.

او می گوید: سیاست ها و توطئه های دشمنان اسلامی به شکل های پیدا و ناپیدا در صفوف علمای اسلام نفوذ کرده و مانع از تقریب مذاهب اسلامی به یکدیگر شده است. گاهی از اوقات علما برای حفظ پشتیبانی مردمی برای خود، از دیدگاه های افراطی حمایت می کنند. از سوی دیگر تعصبات و جهالت های عمومی موجود در جهان اسلام باعث شده عالمانی که قصد روشنگری و اقدامات جدی در زمینه تقریب مذاهب را دارند، موفقیت درخور و شایسته ای پیدا نکنند.

آیت الله هادوی تهرانی در گفت‌وگو با شفقنا، برای از بین رفتن شکاف های مذهبی در جهان اسلام راهکاری را بیان و اظهار می کند: ما نیازمند یک کار فرهنگی گسترده با کمک تمام ابزارهای فرهنگی در کشورهای اسلامی هستیم که کار مشکلی است چون این امر از قدرت علمای اسلام به صورت خاص خارج است و نیازمند همکاری دولت هاست که معمولا تحت تاثیر قدرت های خارجی قرار دارند و در این زمینه همکاری های سازنده از آنها کمتر دیده می شود. تجربه سال های اخیر نشان داده که اگر واقعا جهان اسلام به دنبال دستیابی به یک راه حل برای صلح و امنیت پایدار و همچنین قدرت شایسته است، چاره ای جز گفت وگوی منطقی و تعامل مثبت با یکدیگر ندارند. اگر هر یک از روسای کشورهای اسلامی حتی به دنبال منفعت کشورهای خودشان باشند، باید تلاش کنند از اختلافات بکاهند، زمینه صلح پایدار را در منطقه ایجاد کنند و گروه های تکفیری و افراطی را محدود و از صحنه قدرت دور کنند.

متن گفت‌وگوی شفقنا با آیت الله هادوی تهرانی را می خوانید:

* برخی تحلیلگران، منازعات موجود در جهان اسلام به ویژه وقایع عراق، سوریه و یمن را یک دعوای سیاسی و جنگ قدرت، گروهی، اختلافات مذهبی شیعه و سنی و گروه سوم تحلیلگران، منازعات را سیاسی با روکشی مذهبی می دانند؛ آنچه رخ می دهد چرا به مذهب مرتبط می شود و در این بین علمای شیعه و سنی قم، نجف و الازهر در راستای روشنگری و آگاهی مسلمانان چه رویکردی باید اتخاذ کنند؟

هادوی تهرانی: نکته اول اینکه منازعات موجود در بسیاری از مناطق از جمله در سوریه، عراق و حتی پاکستان، منازعات مذهبی نیستند، بلکه منازعاتی هستند که عوامل سیاسی و امنیتی و برخی عوامل اقتصادی منشا آنها بوده است. در این کشورها، شیعه و سنی و مذاهب مختلف، سال ها و بلکه قرن ها در صلح و صفا زندگی می کردند و ما هیچگاه شاهد چنین فجایعی در طول تاریخ نبودیم جز در دوران معاصر که انگیزه های مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی به خاطر بعضی از مسایل مانند نفت عراق باعث شده که چنین اقداماتی در این کشورها صورت گیرد.

نکته دوم اینکه این جریانات به ظاهر مذهبی با بهره گیری از بعضی نقاط اختلاف بین مذاهب و بزرگنمایی این اختلافات و تبدیل آنها به یک چالش جدی بین مذاهب و همچنین تکفیر سایر مذاهب در واقع زمینه و بستر اقدامات خشونت آمیز و تروریستی را برای خود فراهم کردند. تصویری که از مذاهب دیگر ارایه می شود یا تکفیری که ما به عنوان پدیده ای شوم در فجایع انسانی معاصر شاهد آن هستیم، هیچکدام نه مبتنی بر مستندات علمی است و نه با مبانی عقیدتی و فکری اسلامی سازگاری دارد.

نکته سوم اینکه بر علمای جهان اسلام شیعه و سنی در سراسر سرزمین های اسلامی لازم است که با روشنگری دیدگاه های اسلام در زمینه های مختلف و تبیین و تفسیر دقیق کفر و اسلام و اینکه تمام کسانی که معتقد به خداوند تبارک و تعالی، نبی اعظم و قرآن هستند، با تمام اختلافاتی که ممکن است در بعضی از خصوصیات عقیدتی یا فقهی داشته باشند، همه تحت چتر اسلام قرار می گیرند؛ محور سوء استفاده های سیاسی، امنیتی و اقتصادی را که امروز در جهان اسلام از طریق جریانات تکفیری افراطی فراهم شده از بین ببرند و با محکوم کردن تکفیر و افراطی گری بستر تعامل مثبت و سازنده را برای مذاهب اسلامی فراهم کنند.

* علمای اسلامی چگونه می توانند ثابت کنند که این دعواها یا منازعاتی که امروز در جهان اسلام وجود دارد، سیاسی است نه مذهبی؟

هادوی تهرانی: اثبات اینکه منازعات شکل گرفته در جهان اسلام سیاسی است نه مذهبی، کار چندان مشکلی نخواهد بود؛ با توجه به بستر و عوامل پدید آورنده این منازعات و گروه هایی که امروز پرچم داران این منازعات هستند به راحتی ردپای جریانات سیاسی و امنیتی و سرویس های جاسوسی قابل مشاهده است. از طرف دیگر مبانی فکری اسلامی نفی چنین افکار و جریانات را در بر دارد و کسانی که با مبانی اسلامی آشنا باشند به راحتی می توانند باطل بودن چنین جریانات فکری و گروهک ها را تبیین کنند. تاریخ کشورهای اسلامی از جمله عراق، سوریه و پاکستان نشان می دهد که سال ها و قرن ها شیعیان و اهل سنت با تمام تفاوت های مذهبی که بین اهل سنت وجود دارد و همچنین علی رغم اختلافات فقهی یا عقیدتی با صفا و صمیمیت زندگی کردند و ارتباط و تعامل انسانی داشتند؛ به همین دلیل ما هیچ وقت شاهد چنین فجایعی در دوران گذشته نبودیم.

اتفاقاتی که امروز در جهان اسلام شاهد آن هستیم همگی مسایلی است که در همین چند دهه اخیر پیدا شده که یکی از عوامل مهم پیدایش آنها عامل اقتصادی بوده است. وقتی گزارش های کارشناسان اقتصادی مبنی بر خاتمه یافتن نفت در سراسر منابع جهان قبل از نفت عراق به دست مسوولان کشورهای بزرگ رسید، از آن زمان به بعد شاهد شعله ورتر شدن اینگونه مسایل بودیم؛ در حقیقت آنها به دنبال نفت عراق، به عنوان آخرین نفت جهان هستند؛ همین عامل باعث شده که آنها به دنبال توسعه قدرت خود در منطقه خاورمیانه باشند.

مساله امنیت اسراییل در حاشیه این بحث ها به عنوان یک مساله جدی مطرح شد و اسراییلی ها هم از این فرصت استفاده کردند و بحث امنیت خودشان را در حاشیه منافع اقتصادی غرب مطرح کردند. بحث انقلاب اسلامی و جبهه ای که انقلاب اسلامی علیه استکبار جهانی ایجاد کرده، خود عامل دیگری بود که قدرت ها را به دنبال این اندیشه ببرد که گروهک هایی را برای جایگزینی و ایجاد نوعی شکاف در جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند؛ بدعت یا ایجاد بعضی از گروهک ها مثل القاعده، طالبان و در نهایت داعش در راستای همین بود که بتوانند به نحوی برای جهان اسلام آنچه را که در جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده، شبیه سازی کنند و در واقع جبهه مخالف قدرت های غربی را به سمت گروهک های تحت کنترل خودشان هدایت کنند تا از این طریق بتوانند در منطقه خاورمیانه به خصوص در منطقه نفتی عراق سلطه پیدا کنند.

* زمانی که از گفت وگوی میان علمای مذاهب اسلامی صحبت می شود، اولین مساله ای که مطرح می شود تاکید همگان بر اشتراکات موجود میان مذاهب به ویژه شیعه و سنی است. به جز این مساله چه مسایلی دیگری می توانند شکافی های مذهبی را از بین ببرند؟

هادوی تهرانی: من معتقدم که تاکید بر مشترکات قدم اول است و متاسفانه ما همچنان در قدم اول باقی ماندیم و نتوانستیم قدم های بعدی را برداریم. قدم بعدی این است که جهان اسلام با ایجاد مجموعه های تخصصی نقاط اختلاف و افتراق را به صورت دقیق تری مورد بحث و بررسی قرار دهند. من به شخصه با بعضی از علمای برجسته جهان اسلام برخی از دیدگاه های شیعه را مطرح می کردم؛ با اینکه به گمان خودشان اطلاعات زیادی در مورد تشیع داشتند، وقتی بحث هایی را در مورد اعتقادات تشیع می شنیدند، متوجه می شدند که تصوراتشان در مورد تشیع تصورات دقیقی نیست؛ بسیاری از آنها گاهی با تعجب این جمله را به کار می بردند که «واقعا نظرات شیعه اینهاست یا شما دارید تقیه می کنید؟!» وقتی به اینها می گفتم که به واقع نظرات اکثریت شیعه این چنین است، همه می گفتند، در بسیاری از این مسایل با شما مشترک هستیم. ما اگر به بازخوانی نقاط به ظاهرا افتراق مذاهب بپردازیم، خواهیم دید که بسیاری از این نقاط، نقاط افتراق نیست؛ ما نقاط اشتراک بسیار فراتر از آن چیزی که در نگاه اول به نظر می رسد، داریم. بعضی از این اختلافات در داخل مذاهب است و مشابه آن در بین مذاهب نیز وجود دارد؛ در حقیقت اینطور نیست که یک اختلاف اختصاصی بین مذاهب وجود داشته باشد. از سوی دیگر برخی از مسایل محل اختلاف بین مذاهب هستند، آنها مسایلی است که اگر علمای جهان اسلام با یک نگاه منطقی به آنها بپردازند بخشی از آنها قابل حل و تبدیل به نقاط مشترک خواهند شد؛ بنابراین ممکن است در نگاه ابتدایی نقاط اشتراک ما کمتر از 30 یا 40 درصد به نظر برسد، اما وقتی نگاه عمیق تر شد، خواهیم دید که نقاط اشتراک ما حتی در وضعیت فعلی بالای 80 یا 90 درصد است و چند درصد باقی مانده هم بعد از یک مطالعه و تحقیق علمی قابل تبدیل به نقاط اشتراکند. بنابراین نقاط افتراقی که در انتهای این داستان باقی خواهند ماند، نقاط اندکی خواهند بود که شاید در 5 درصد آنها اختلافاتی بین مذاهب وجود دارد که حتی بعد از بحث های علمی بین علما قابل حل به معنای واقعی کلمه نباشند، این مقدار اختلاف، به صورت طبیعی در هر مجموعه علمی، فکری و اعتقادی وجود دارد و هرگز اینگونه اختلافات نباید منشا تنازعات باشد. حتی اگر میزان اختلافات بیش از این هم بود، علمای اسلام در طول تاریخ نشان دادند که علی رغم اختلافات توانستند با هم تعامل و ارتباطات علمی سازنده داشته باشند، استادی و شاگردی اساتید شیعه و سنی نسبت بهم و احترام آنها نسبت به یکدیگر به گونه ای بود که از استاد خود با اینکه از مذهب دیگر بود، به بزرگی یاد می کردند، این مسایل در بین مذاهب اسلامی کاملا رایج بوده و اینها سنت هایی هستند که باید دوباره بین علمای جهان اسلام احیا شود. متاسفانه اهداف و اغراض کشورهای توسعه یافته و تلاش آنها برای دستیابی و سلطه به کشورهای اسلامی به خصوص پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، شکل جدیدی به خود گرفت و براساس سیاست قدیمی انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» دائم در حال توسعه اختلافات و تشدید دشمنی ها بین مذاهب اسلامی هستند.

* با توجه به نقش کشورهای توسعه یافته در ایجاد شکاف مذهبی، علمای شیعه و سنی چگونه می توانند در تسریع از بین رفتن شکاف یا فاصله مذهبی نقش ایفا کنند؟ علما در بررسی شکاف های مذهبی چه مسایلی را باید مورد توجه قرار دهند، مرز و چارچوب صحبت های علما باید معطوف به چه مسایلی باشد؟

هادوی تهرانی: علمای اسلام باید با هوشیاری نسبت به توطئه هایی که علیه جهان اسلام در سطح جهان وجود دارد، سعی کنند بستر یک تعامل سازنده و رسیدن به یک وحدت نوین در جهان اسلام را فراهم کنند. امروز ما به دنبال احیای امپراتوری عثمانی نیستیم و معتقدیم کسانی که به دنبال احیای امپراتوری عثمانی در جهان اسلام هستند در خیال باطلند؛ اما ایجاد اتحادیه کشورهای اسلامی و همچنین ایجاد یک فضای مشترک سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین کشورهای اسلامی امری ممکن است که بستر آن باید توسط علمای دین فراهم شود و در واقع عالمان دینی پیشگامان ایجاد اتحاد امت اسلامی و اتحادیه کشورهای اسلامی به معنای واقعی کلمه هستند.

* چرا تاکنون این اتفاق نیفتاده است! برخی از کارشناسان معتقدند پس از گذشت سالیان سال و تاکید بر تقریب مذاهب اسلامی، ما نتوانستیم پاسخ در خوری را کسب کنیم و به نوعی در این تقریب همچنان دچار مشکل هستیم. چرا علمای ما مانند گذشته که به آن اشاره کردید با هم ارتباط ندارند و از صحبت های یکدیگر استفاده نمی کنند؟

هادوی تهرانی: یکی از عوامل اصلی این است که سیاست ها و توطئه های دشمنان اسلامی به شکل های پیدا و ناپیدا در صفوف علمای اسلام نفوذ کرده و مانع از این حرکت شده است. عامل دیگر مسایلی است که در جهان اسلام و در رابطه علما با مردم وجود دارد؛ گاهی از اوقات علما برای اینکه بتوانند پشتیبانی مردمی را برای خود حفظ کنند، از دیدگاه های افراطی حمایت می کنند و به اعتقاد خودشان می خواهند با حمایت از دیدگاه های افراطی جایگاه خودشان را در جامعه خود تثبیت کنند در حالی که خودشان هم به لحاظ مبانی فکری این روش را روش پسندیده و مناسب و مبتنی بر مبانی اسلامی نمی دانند، اما متاسفانه در عمل برای حفظ جایگاه های خود سعی می کنند از بعضی دیدگاه های افراطی حمایت کنند.

مساله دیگری که عامل جدی به نتیجه نرسیدن جنبش تقریب بین مذاهب اسلامی بوده، تعصبات و جهالت های موجود در جهان اسلام است که وقتی یک عالمی می خواسته به روشنگری بپردازد بلافاصله متهم می شد و متهم شدن او از سوی پیروان مذهب خود باعث می شد که عملا تاثیرش در جامعه کم شود. به عنوان مثال به محض اینکه یک عالم سنی وارد اینگونه صحبت ها می شود که شیعه نیز یک مذهب اسلامی است، دارای مبانی قابل قبولی است، بلافاصله در جامعه خود متهم به شیعه گری می شود، مانند همین مساله برای عالم شیعی نیز پیش می آید در صورتی که مذاهب سنی هم برای خود مبانی دارند و احیانا با بعضی از مصالح ما سازگارند؛ از سوی دیگر بعضی از مسایل آنطوری که گفته می شود، نیستند بلکه یکسری ذهنیت های اشتباه است؛ اما پس از بیان برخی از این مطالب، عالم شیعی بلافاصله متهم می شود به اینکه به مذهب دیگری تمایل پیدا کرده و مثلا از مذهب تشیع اصیل فاصله گرفته است. ما اگر به تاریخ متاخر مراجعه کنیم، می بینیم که بعضی از پیشگامان اندیشه تقریب با همین مشکلات مواجه بودند و در واقع از سوی پیروان مذهب خود یا برخی از منتقدان داخلی یک مذهب متهم شدند، مثلا وقتی به آثار محمود ابوريه مراجعه می کنید که به صورت انتقادی بعضی از منابع اهل سنت را مورد بررسی قرار می دهد و خودش به عنوان یک سنی آن منابع را نفی می کند، می بینیم که از سوی بخشی از همین جهان سنی متهم می شود به اینکه از سنی گری فاصله گرفته و مثلا تشیع را انتخاب کرده است در حالی که او خودش تصریح دارد که یک سنی است. این تعصبات که برخواسته از جهالت عمومی است، یکی دیگر از مسایلی است که فراروی جنبش تقریب وجود داشته و متاسفانه به صورت پیدا و پنهان مورد سوءاستفاده قدرت ها قرار می گیرد؛ این مساله مانع می شود، عالمانی که قصد روشنگری و اقدامات جدی در زمینه تقریب مذاهب دارند، موفقیت درخور و شایسته ای پیدا کنند.

تغییر این مساله نیازمند یک کار فرهنگی گسترده در کشورهای اسلامی با کمک تمام ابزارهای فرهنگی است که کار مشکلی است چون این امر از قدرت علمای اسلام به صورت خاص خارج است و نیازمند همکاری دولت هاست که معمولا تحت تاثیر قدرت های خارجی قرار دارند و در این زمینه همکاری های سازنده از آنها کمتر دیده می شود.

* یکی از دلایل وجود اختلافات مذهبی را به نبود دیالوگ مطلوب بین بزرگان مذاهب نسبت داده می شود. با توجه به شرایط موجود در جهان اسلام آیا زمینه گفت وگو میان علمای شیعه و سنی فراهم است؟

هادوی تهرانی: قطعا زمینه گفت وگو وجود دارد، هر چند این زمینه به دلایل مختلف دائم تهدید می شود و به تعبیری محدودیت های فراوانی بر آن اعمال می شود، اما این زمینه موجود است. من تجربه گفت وگو با حادترین و شاید به تعبیری افراطی ترین علمای بعضی از مذاهب را داشتم؛ وقتی در یک گفت وگوی منطقی با آنها قرار می گیریم، نحوه برخورد آنها بسیار متفاوت می شود. معمولا عواملی نمی گذارد این اقدامات به نتیجه نهایی برسد، به عبارت دیگر وقتی یک گفت وگو شروع می شود و احساس می کنند که به لحاظ منطقی و توانایی های استدلالی آن قدرتی را که باید داشته باشند، ندارد، شروع به دادن شعارهای افراطی می کنند تا از سویی ضعف خود را بپوشاند و از سوی دیگر حمایت مردم را برای خود داشته باشند؛ این مسایل باعث می شود گفت وگوهایی که هر از چندگاهی شکل می گیرد تا یک جایی جلو رود ولی به نتیجه نهایی نرسد. به این دلیل که عده ای در نتیجه نهایی احساس می کنند که منافع شخصی یا گروهی آنها به خطر می افتد؛ این احساس خطر باعث می شود که آنها نتوانند تا آخرین گام پیشروی کنند.

علی رغم همه این صحبت ها راه گفت وگو باز است و تجربه سال های اخیر نشان داده که اگر واقعا جهان اسلام به دنبال دستیابی به یک راه حل برای صلح و امنیت پایدار و همچنین قدرت شایسته است، چاره ای جز گفت وگوی منطقی و تعامل مثبت با یکدیگر ندارند. اگر هر یک از روسای کشورهای اسلامی حتی به دنبال منفعت کشورهای خودشان باشند، باید تلاش کنند از اختلافات بکاهند، زمینه صلح پایدار را در منطقه ایجاد کنند و گروه های تکفیری و افراطی را محدود و از صحنه قدرت دور کنند تا منافع کشورهای خودشان تامین شود. البته بعضی از کشورها منافع کشور خود را فدای منفعت قدرت های بزرگ می کنند؛ اینکه کشورهای اسلامی تحت سلطه چنین افرادی قرار گیرند؛ باعث تاسف است[1].

دفتر آیت الله هادوی تهرانی

 


[1] . لینک مرتبط: شفقنا