به گزارش ایکنا؛ آیتالله مهدی هادوی تهرانی، ۱۵ فروردینماه در جلسه تفسیر سوره مبارکه طارق، ضمن تبریک ایام و تقارن سال و قرن جدید با ماه شعبان، گفت: وقتی سخن از قرن جدید به میان میآید، میگویند که انتهای قرن جزء همان قرن است که درست است، زیرا یک قرن صد سال است و سال صدم هم جزء همان قرن است ولی از نظر تاریخی در اصطلاح مورخان و همه مردم وقتی سال صد شروع شد گفتند قرن دوم و وقتی سال دوهزار میلادی شد گفتند قرن ۲۱، بنابراین ملاک، اصطلاحات ریاضی نیست، بلکه عرفی است.
وی با اشاره به تفسیر سوره طارق، افزود: همیشه عرض کردهام که ما بسم الله را جزء سوره میدانیم، گرچه در شمارهگذاری به همین شمارهگذاری متعارف عمل میکنیم و بسم الله و آیه اول یک آیه حساب میشوند. این سوره با قسم آغاز شده است؛ قسم به یک امر طبیعی یعنی آسمان است که در طول تاریخ بالای سر انسان و منشأ حیرت او بوده است.
آیتالله هادوی تهرانی تصریح کرد: خدا به این مخلوق مهم خود قسم خورده است و به طارق؛ مقصود از طارق، ستاره است؛ از ماده طرق گرفته شده و به معنای «شب آمدن» است. ابن فارس چهار ریشه برای این واژه قائل است که یکی از آنها اتیان مساء یا شب آمدن است؛ اینکه به ستارگان طارق میگویند، زیرا ستارگان شب میآیند.
استاد خارج سطح حوزه اظهار کرد: شیخ طوسی هم این عبارت را به همین معنا یعنی شب آمدن معنا کرده و در عین حال گفته است که اصل معنای طرق، کوبیدن است و مطرقه هم که با آن دق الباب میکردند، از همین لغت گرفته شده است. علامه طباطبایی هم فرموده است که «طرق» ضرب به شدت است که صدای آن در میآید و مطرقه را هم به این دلیل مطرقه میگویند که وقتی کوبیده میشود، صدا هم دارد.
آیتالله هادوی تهرانی اضافه کرد: علامه فرموده است افرادی که راهی را طی میکنند، به آن تطرق گفته میشود، زیرا پای آنها به زمین میخورد و چون به این راه رفتن که کوبیدن و صدا دارد طرق گفته میشود، لذا آن را در سلوک طریق و راه استعمال کردند و بعداً به طی طریق در شب استعمال شده است و چون شبها عمدتاً باید در بزنند و وارد خانه شوند، بنابراین طارق هم ستارهای است که شبها طلوع میکند.
وی همچنین در ادامه تفسیر سوره نور، افزود: علامه در آیه ۵۵ این سوره «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» فرمودهاند که آیه مدنی است، بنابراین ناظر به داستان حکومت مدینه نیست، زیرا برخی میگویند در مکه نازل شده و وعده حکومت مدینه را به مسلمین داده است.
وی افزود: به تعبیر برخی مفسران، این وعده خدا به مؤمنان صالح است تا از کید منافق و خوف کفار در امان باشند، زیرا در مدینه هر دوی این گروه وجود داشتند؛ علامه «من» در «منکم» را تبعیضیه میداند؛ یعنی بعضی از شما به این مرتبه بالاتر ایمان خواهید رسید؛ از منظر ایشان خطاب شامل همه هست، اما وعده فقط برای مؤمنانی است که عمل صالح دارند.
حکومت خالص از نفاق و کفر در دوره ظهور
استاد خارج سطح حوزه با بیان اینکه در اینجا مراد از «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ...» استخلاف الهیه مانند اعطای خلافت به آدم و داود است یا خیر؟ اظهار کرد: علامه فرموده است که چنین احتمالی بعید است و بعد فرموده برخی گفتهاند که مقصود از قبلهم، بنی اسرائیل است که باز وی آن را قبول ندارد، به خاطر اینکه، مجتمع اسرائیلی بعد از نجات از فرعون، خالی از کفر و نفاق و فسق نبود.
آیتالله هادوی تهرانی گفت: برخی گفتهاند مربوط به اصحاب النبی و خلفای راشدین میشود و بعد هم حکومت امام زمان(عج) را مطرح فرموده است؛ علامه البته تأکید دارد که معنای آیه کلی است، یعنی به مؤمنان امکان خواهیم داد تا حکومتی تشکیل دهند که خالی از فسق و کفر و نفاق باشد و چنین مجتمعی از زمان بعثت تاکنون مشاهده نشده و در دوره پیامبر و امام علی(ع) هم کفار و فساق و منافقان بودهاند.
وی افزود: ایشان بیان کرده که به لحاظ مفهومی درست است که تنها مصداق آیه، حکومت امام زمان است، ولی خطاب آیه صرفاً منحصر به آن نیست، خدا مفهومی کلی را بیان میفرماید، یعنی تحقق چنین حکومتی محال نیست، ولی تحقق آن در دروه ظهور رخ خواهد داد، لذا مفهوم، کلی است و مربوط به امام زمان نیست؛ طبق منطق، مفهوم کلی است، اما مصداق آن یک فرد است؛ مثلاً شمس، مفهومی کلی است، ولی یک مصداق بیشتر ندارد.
رئیس مؤسسه رواق حکمت تصریح کرد: در این دوره، مؤمنان هیچ خوف و ترسی از نفاق و کفر ندارند و فقط خدا عبادت میشود؛ در ادامه هم فرموده است کسی که بعد از این کافر شود، فاسق است؛ در اینجا شیخ طوسی بیان کرده کفر از فسق بالاتر است، پس چرا قرآن چنین تعبیری به کار برده است؟ علامه میفرماید که کفر در اینجا معنای اصطلاحی ندارد، بلکه معنای لغوی آن یعنی ناشکری مراد است؛ یعنی وقتی چنین حکومتی تشکیل شد، کسی که ناشکری کند، فاسق است.