خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

از قربان تا غدیر با سخنان گهربار امیر المؤمنین علی (ع)

شنبه, 02 مرداد 1389 ساعت 13:03
منتشرشده در دیدگاه ها

اينك که مناسك به پايان آمده، سعى و طواف و رمى پشت سر نهاده شد. و دشوارترين فراز حج را که قربانی نفس اماره است همچون ابراهیم به سرانجام رسانید و خویشتن خویشش را «خودش» را از بلندای قله ی فتح شده به زیر افکند. حال وقت آن رسیده تا در بلندای معراج کمال علوی دست در دست مولایش علی (ع) نهد و در عید الله الاکبر، عید غدیرش روح دنیایی خویشتنش را با عمل به نصایح سبکبار مولایش به اوج تبلور معنویت سوق دهد. او که در فرازی گهربار چنین می گوید:


جوانان زمان! آسمانيان زمين! اندوخته‏هاى خويش را كه از ثروت دنيا و از مسير صحيح به دست آورده‏ايد، به ديگران بسپاريد. امروز كه داريد و مى‏توانيد، ديگران را هر چه بيشتر بى نياز كنيد و هرگز گمان نكنيد: اين شما هستيد كه به آنان كمك مى كنيد، هرگز! اين آنانند كه بار سنگين شما را حمل مى‏كنند تا در روز نياز و احتياج، به شما بازگردانند! كمك هاى مالى امروز شما به نيازمندان، صدقات شما، انفاق هاى شما، همه و همه كمكى به حال خود شماست. شما بدهكار آنان هستيد نه آنان وام دار شما. هر چه بيشتر داديد، بيشتر خود را سبك كرده‏ايد و اگر چنين نيازمندانى يافتيد، فرصت را غنيمت بشماريد، چه بسا اين راه سعادت بر شما بسته شود.
«به كسى كه در زمان داشتنِ شما آن را به قرض مى‏خواهد، بسپاريد تا در روز نداشتن، به شما برگرداند؛ و اين فرصت غنيمت است (1)». اموال و داشته هاى مادى ما، وبال و سنگينى و خستگى را براى ما در پى دارد، بايد هر چه بيشتر آن را به ديگران سپرد تا در روز نياز، روز قيامت، روز تنگدستى كه هر چه آورده باشيم بازهم نياز خواهيم داشت، به ما باز گردانده شود.
على در جايى ديگر در وصف كسانى كه از جنس آسمان اند و در زمين ميهمان، تعابير زيبايى دارد:
«اينان طايفه اى از اهل دنيا هستند كه از اهل دنيا نيستند! در زمين اند اما از زمين نيستند! با بصيرت و آگاهى عمل مى كنند و از آنچه زشت مى شمارند، پرهيز مى نمايند(2)». اينان ظاهراً مثل بقيه‏اند. در دنيا زندگى مى‏كنند اما جنسشان با اهل دنيا تفاوت دارد. اينان آسمانى اند. بابصيرتند و از روى آگاهى عمل مى‏كنند. اينان دنيا را نمى‏بينند. افق نگاهشان آسمان ها را در مى‏نوردد و عملشان نيز چون خودشان آسمانى است.
اينها همانند همه ى زمينيان تلاش مى كنند اما دلى به آن نمى بندند، كار مى كنند اما اعتمادشان به كارشان نيست. تكيه بر خدا دارند و همه چيز را از او مى‏دانند و مى‏بينند. چون خود را صاحب داشته هايشان نمى شناسند، دل كندن از آنها برايشان آسان است. اينها امينند و كدام امانت دارى دل به امانت مى‏سپارد؟! آنها حافظ امانت هستند، نه صاحب امانت!
جوان آماده ترين رهرو و جوانى بهترين خاستگاه اين حركت آسمانى است و على با جوان سخن مى گويد تا دست او را در دستان گرم و مهربان خويش بگيرد و او را تا اوج آسمان هاى حقيقت پرواز دهد. على كه خود آبى ترين آسمانى زمين است، دلسوزانه تلاش مى‏كند چون پدرى مخلص فرزندانش را به رنگ آسمان در آورد. او در اين نامه كه آخرين خطاب هاى زندگى و آخرين دست نوشته هاى عمرش است، همه اندوخته هايش در زندان زمين و آرزوى پرواز به آسمان را فراروى فرزندان جوانش قرار مى‏دهد.
امام در لايه ى پنهانى اين نامه رهنمودهايى دارد: جوان! تلاش كن كه عبد و بنده‏ى دنيانباشى، خودت را از بندگى زمين رها كن تا آزاد شوى و آزادگى را مزه مزه كنى. طعم اين آزادگى تو را به سفره اى ميهمان مى‏كند كه جز حق در آن نهاده نشده است. سخنان سرزنش كنندگان و طعنه زنان در آنجا بى اثر است و كششهاى خاكى در آن راه ندارد.
با چشيدن شيرينى هاى اين سفره در خواهى يافت كه قدرتى خارق العاده و باور نكردنى يافته اى. كارهايى مى كنى كه از دست تو به عنوان يك جوان زمينى بر نمى آمده. گويا ديگرى، دست تو را گرفته و تو را تقويت كرده تا به اين اوج نايل شوى. قله هايى را فتح مى كنى كه كار انسان هاى زمين نيست، قله هايى كه سر در دل آسمان دارند.
جوان بايد مفاهيمى را كه على خالصانه به وى هديه كرده، در جاى جاى زندگى تجربه كند؛ در تحصيل، در كار، در خانواده، در گفتگوها، در روابط، در برخوردها و.... و چون چنين شد دست خدا را آشكارا در همه ى لحظات زندگى بر پشت و شانه‏ى خود حس مى‏كند، كمك هايش را به وضوح درمى يابد و با او انس مى گيرد، به او عشق مى ورزد و عشق او را نسبت به خويش، باتمامى وجود درك مى‏كند. جوان با عمل به اين وصيت، آماده ى پرواز مى شود، پرواز به اوج خوبى ها، پرواز به قله ى موفقيت ها. سفارشات على، بال هاى اين پروازند كه جوان را تا آسمانِ همه ى ارزش ها، به معراج مى برند.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. واغتنم من استقرضك فى حال غناك، ليجعل قضاءه لك فى يوم عسرتك×.
2. كانوا قوماً من اهل الدنيا و ليسوا من اهلها فكانوا فيها كمن ليس منها عملوا فيها بما يبصرون و بادروا فيها ما يحذرون. )نهج البلاغة، خطبه 230)
3. برگرفته از کتاب با جوان تا آسمان، استاد مهدی هادوی تهرانی، صص 77-74.