سرور مظلومان (عليه افضل الصلاة و السلام) تمكين از حكم دعىّ بنى اميّه را ذلّت عبوديّتش مىشمارد، و در جواب ارجاس و ارذال اهل كوفه كه «انزل على حكم بنى عمّك» به حضرتش عرضه داشتند، چنين مىفرمايد: «لا أعطينّكم بيدي إعطاء الذّليل، و لا أقرّ لكم اقرار العبيد (1). و هم مى فرمايد: «هيهات منّا الذّلّة أبى اللّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و جدود طابت و حجور طهرت و أنوف حميّة و نفوس أبيّة من أن تؤثر طاعة اللّئام على مصارع الكرام(2)، طاعت فجره و تن در دادن به حكم لئيمان را عبوديتشان دانست.
و چنانچه سيد حلّى رحمه اللّه فرموده:
كيف يلوى على الدّنيّة جيدا
لسوى اللّه ما لواها الخضوع
يعنى چگونه بر پستى سر خم كند در حالىكه جز براى خداوند خضوع نكرده است. (3)
نفس قدسيّه حضرتش از آن ابا فرمود، از براى حفظ حرّيّت خود و توحيد پروردگارش تمام هستى و دارايى را فدا، و اين سنّت كريمانه را براى احرار امّت استوار و از شوائب عصبيّت مذمومه تنزيهش فرمود، و از اين جهت است كه در تواريخ اسلاميّه صاحبان نفوس ابيّه را كه به اين سنّت مباركه رفتار و چنين فداكارى ها نمودند. «اباة الضيم» (4) و احرارشان ناميده، همه را خوشه چين آن خرمن و از قطرات درياى آن إباء و حرّيّت شمردند، و خود حضرتش (صلوات اللّه عليه و على المستشهدين بين يديه) هم، حرّ بن يزيد رياحى را بعد از خلع طوق رقّيّت و خروج از ربقه عبوديّت آل ابى سفيان و ادراك شرف حرّيّت و فوز به فنا و شهادت در آن ركاب مبارك، به منقبت علياى حرّيّتش ستود و به خلعت والاى «أنت الحرّ كما سمّتك أمّك، أنت الحرّ في الدّنيا و أنت الحرّ في الآخرة»(5) سر افرازش فرمود. (6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1). مجلسى، بحار الأنوار، ج 45، ص 7. (حضرت در پاسخ قيس بن اشعث كه از ايشان خواست با پسر عموهايش صلح كند و حكومت آنان را بپذيرد، فرمود: نه به خدا سوگند، دستم را مانند شخص ذليل و خوار به شما نمىدهم و مانند بردگان به نفع شما اقرار نمىكنم).
2). موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السّلام، ص 425. (سخنان امام در منابع مختلف با تفاوتهايى نقل شده است. امام خطاب به مردم كوفه فرمود: « هرگز ما زير بار ذلت نمىرويم. خداوند و رسول او و مؤمنان و نياكان وارسته و دامنهاى پاك و بزرگان غيرتمند و انسانهاى بزرگوار آن را براى ما نمى پسندند، آرى نمى پسندند كه پيروى فرومايگان بر قتلگاه بزرگواران ترجيح داده شود»).
3). ديوان سيد حيدر حلّى، تحقيق على خاقانى، ج 1، ص 87.
4). كسانى كه از ظلم و ستم ابا داشته و گريزانند.
5). طبرى، تاريخ طبرى، ج 3، ص 30، امام به حرّ فرمود: تو آزادهاى چنانكه مادرت تو را حرّ ناميد، به خواست خدا در دنيا و آخرت آزادهاى.
6). ر. ك: تنبيه الأمة و تنزيه الملة، صص: 112-56 ، همچنين توفيق السيف، ضد الاسبداد، ص 266.