خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

تفسیر قرآن، جلسه اول: مصون بودن قرآن از تحریف و جامعیت آن سِرّ خاتمیت اسلام

شنبه, 30 خرداد 1394 ساعت 11:18
منتشرشده در دیدگاه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه مبارک رمضان، ماه مهمانی خدا فرا رسید. ماهی که به تعبیر قرآن «أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»[1] ماه نزول قرآن است. ماهی که نعمت های خاص الهی برای بندگان خاص در آن فراهم است. ما در تمام طول سال، در تمام لحظات بر سر سفره الهی نشستیم و از نعمت های الهی بهره مندیم و همیشه مهمان خداییم. اینکه رمضان ماه مهمانی خدا است، یعنی ماه نعمت های خاص. گاهی انسان به آن نعمتی را که در اختیارش هست، توجه ندارد و غفلت می کند از آنچه در اختیارش است. الآن توی این کره بزرگ، در میان این همه جمعیت، ماه مبارک رمضان می آید و می رود و تعداد زیادی از مردم اصلاً خبردار نمی شوند که چنین ماهی هست. به برکت رسول اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ که ما حق آن بزرگوار هیچ وقت نمی توانیم ادا کنیم به خاطر زحمتی که برای ما کشید و خدمتی که به ما کرد، ما به برکت این وجود نازنین از این ماه با خبریم. مسلمانان به برکت وجود آن بزرگوار با خبرند که چنین ماهی هست؛ البته آن ها که با خبرند و به این ماه اعتنا نمی کنند، حالشان از آن ها که بی خبرند و احیاناً در این بی خبری معذورند، به مراتب بدتر است؛ چون آن ها بالاخره در آن عالم عذر دارند که ما بی خبر بودیم؛ اما آن ها که با خبرند و اعتنا نمی کنند، عذری ندارند. کمترین حق این ماه این روزه است که فرمود: «فالیصمه»:[2] روزه بگیرید؛ البته روزه مراتب دارد که امروز و در این مجال نمی خواهم وارد آن شوم. روزه در واقع وسیله ای است که ما به کمک آن بتوانیم از آن نعمت های ویژه ای که در سفره ویژه رمضان قرار دارند، بهره مند شویم. دستمان را دراز کنیم، همتمان را بلند کنیم و از آن برکات ویژه این ماه بهره مند شویم. یکی از برکات ویژه این ماه، قرآن است. این ماه، ماه نزول قرآن است. این ماه، ماهی است که بزرگ ترین هدیه الهی به ما عطا شده است. بزرگ ترین نعمت خدا چیست؟ ما بعضی وقت ها فکر می کنیم بزرگترین نعمت خدا سلامت است. سلامتی یعنی اینکه در این دنیا شما بدنت در آسایش باشد. اگر بدنت در این دنیا در آسایش بود و خدایی نکرده در آن دنیا گرفتار عقاب و عذاب بودی، این بهتر است؟ یا اینکه در این دنیا بدنت گرفتار مشکل و بیماری باشد و در آن دنیا در بهشت بهره مند از نعمت های الهی باشید. بزرگ ترین نعمت خدا سلامتی در دنیا نیست؛ البته سلامتی نعمت است، صحت و عافیت نعمت است؛ اما بزرگ ترین نعمت خدا هدایت است؛ یعنی اینکه انسان بتواند راه را در زندگی پیدا کند. ما بالاخره این زندگی را خواهیم گذراند، دنیا آمدنمان ممکن بود؛ اما از دنیا رفتنمان ضروری است، قطعی است، مرگ برای همه هست، دیر یا زود؛ البته همه اش حتی دیرش هم خیلی زود است. ما فکر می کنیم دیر است. عمر اصلاً فرصتی نیست. روایتی در این زمینه هست که من بارها آن را ذکر کردم و هر وقت به یادم می آید، برایم جالب است. در قرآن از نوح ـ علیه السلام ـ یاد شده، دوران پیامبری اش 950 سال ذکر شده، عمر نوح بیشتر از هزار سال. مشهور است در زبان مردم، یکی عمر نوح کند، یعنی عمر خیلی طولانی. در آن روایت آمده استوقتی عزرائیل ـ علیه السلام ـ می خواهد جان نوح ـ علیه السلام ـ را بگیرد. می آید اجازه بگیرد؛ البته عزرائیل ـ علیه السلام ـ از کسی اجازه نمی گیرد؛ مگر از انبیاء ـ علیهم السلام ـ . تعبیر روایت این است که عزرائیل ـ علیه السلام ـ از طرف آفتاب آمد، از نوح ـ علیه السلام ـ سؤال کرد اجازه می دهی من عمر شما را بستانم؟ جان شما را بگیرم؟ نوح ـ علیه السلام ـ به او فرمود تو در طرف آفتابی و این آفتاب چشم من را اذیت می کند، اجازه بده من به سایه بروم، عزرائیل ـ علیه السلام ـ عرض کرد اجازه دست شما است، بفرمایید. در روایت دارد نوح ـ علیه السلام ـ یک قدم برداشت تا از آفتاب به سایه برود، بعد اینجا جمله ای فرمود. این جمله را یادتان باشد. قطعاً در زندگی تجربه خواهید کرد در آن لحظه ای که ما هم با مرگ مواجه خواهیم شد که یک لحظۀ حتمی و قطعی است. نوح ـ علیه السلام ـ فرمود همۀ عمر من در نظرم به اندازۀ این یک قدمی بود که از آفتاب به سایه برگشتم؛ یعنی عمر اینقدر کوتاه است! حالا 50 سال، 60 سال، 70 سال، 80 سال و ... دیگر لحظه ای بیش نیست. در این عمر کوتاه، یک آخرت و ابدیت بی انتها می خواهیم رقم بزنیم با اراده خودمان. همۀ نعمت ها را خدا فراهم کرده، فرصت ایجاد کرده، توفیق داده، این همه نعمت و برکت، توفیق داده ما راه حق را پیدا کنیم، این همه تفسیرهای اشتباه از دین، ما در بینشان مکتب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ، آن راه درست و به تعبیری اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ را پیدا کرده ایم و الآن آمدیم ماه مبارک رمضان، ماه مهمانی خدا، روزی های الهی در اینجا هستیم. ببینیم همتمان چقدر است.

یکی از نعمت های بزرگ در این ماه، قرآن است، اما ارتباط با قرآن! قرآن نعمتی است که ما در کنارش هستیم، گاهی در جیبتان قرآن مثل بنده دارید، در ماشین قرآن دارید، در منزل قرآن دارید، در مغازه، دفتر کار و ... قرآن هست که خوب است همه جا باشد، در دسترس باشد. وجود قرآن برکت است، قرآن نور است. گفتند اگر بلد نیست قرآن بخواند، باز کند به صفحه اش نگاه کند؛ چون نور است و برکت است و ثواب دارد؛ اما این نعمت بزرگ قرآن فقط برای گذاشتن توی جیب یا توی ماشین یا توی خانه یا توی دفتر کار نیست، بلکه برای این است که ما بتوانیم از آن استفاده کنیم. ما گاهی از اوقات بهره مان از قرآن خیلی کم است. حالا من به خودم می گویم، به طلبه ها می گویم. یک وقتی چندی پیش در حرم مطهر حضرت معصومه (س) که صبح ها توفیق تشرف را داریم، برخورد کردم به جناب آقای قرائتی ـ خدا حفظشان کند ـ، به ایشان گفتم آقا ما بعد از یک عمر تدریس، که حالا تدریس های ما محورش قرآن و سنت است، به این نتیجه رسیدم که ما اصلاً در این مدت قرآن نخواندیم، با قرآن ارتباط پیدا نکردیم؛ یعنی وقتی انسان به حقیقت قرآن نزدیک شود، متوجه می شود که قرآن دریایی است که خیلی از ما در یک عمر طولانی حتی به اندازۀ نمی هم از این دریا بر نداشتیم.

این قرآن که به تعبیر خودِ قرآن کتاب الله است،کتاب خدا است. این یک ویژگی است که در سایر کتاب ها نیست. در آیات مختلف به کتاب الله بودن قرآن اشاره شده است.[3] اینکه قرآن کتاب الله است یعنی چی؟ بعضی ها گفتند و اشتباه هم کردند، گفتند معانی قرآن بر نبی اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ  وحی می شد و آن حضرت این معانی را به عبارات و الفاظی که خودشان انتخاب می کردند، بیان می کردند؛ یعنی ادعا کردند معانی قرآن وحیانی است و الفاظش انسانی است. این اشتباه است، این خلاف چیزی است که هم خودِ قرآن به آن اشاره می کند و هم تاریخ نزول قرآن و هم کلمات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و کلمات نبی اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ به آن اذعان دارد؛البته ما نمی خواهیم وارد این بحث هم شویم و در جای خودش در برخی از کتاب ها ما این را توضیح دادیم که قرآن نه فقط الفاظش وحیانی است، بلکه ترکیب این الفاظ، شکل گیری این آیات، بلکه حتی کنار هم آمدن آیات و شکل گیری سوره ها با هدایت وحیانی بوده است. این آیات جدا جدا نازل شد، دسته دسته و قطعه قطعه آمد، تنزیل تدریجی بود؛، اما جای گذاری این آیات در سوره ها با هدایت وحیانی انجام می شد. وقتی یک آیه ای نازل می شد، حضرت می فرمودند این آیه را قبل از فلان آیه و بعد از فلان آیه قرار بدهید، جای آیات را تعیین می کردند. حتی الفاظش از خدا است. در هنگام وحی وقتی فرشته وحی بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نزول پیدا می کرد یا به تعبیری روح مبارک پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ صعود پیدا می کرد، حضرت این آیات را به گوش دل می شنیدند و اگر کسی اهل دل بود هم می شنید؛ همچنان که از برخی روایات بر می آید، علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ می شنید؛ البته به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بهاء الدینی  ـ رضوان الله علیه ـ چون اهل این معانی نیستیم، گاهی باورش به نظرمان سخت می آید. ایشان یک وقتی همین طور که به گوششان اشاره می کرد، می فرمود اگر من بگویم غیر از این گوش سَر، گوش دیگری است که اگر این گوش سر سنگین باشد، آنگوش می شنود، خیلی ها باور نمی کنند؛ چون ما اهلش نیستیم. اما این قرآن که کتاب خدا است، دو تا ویژگی مهم دارد، دو ویژگی که در واقع سرّ خاتمیت و نبوت نبی خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ همین دو ویژگی است. وقتی ما به تاریخ انبیاء ـ علیهم السلام ـ نگاه کنیم، می بینیم هر پیامبری که آمد، پیامی از سوی خدا آورد. بعد از گذشت زمانی آن پیام دستخوش تحریف شد به گونه ای که دیگر راهی برای فهمیدن حقیقت آنچه که پیامبر قبلی بیان کرده بود، وجود نداشت. اینجا بود که پیامبر دیگری فرستاده تا آنچه را که تحریف شده بود و تغییر  پیدا کرده بود، تصحیح کند، اصلاح کند، صحیح آن مطلب را برای مردم بیان کند و دوباره این داستان تکرار شد. این داستان انبیاء ـ علیهم السلام ـ در جایی خاتمه پیدا می کند که پیامبری بیاید پیامی بیاورد که آن پیام دیگر مصون از تحریف باشد، به گونه ای باشد که در هر زمان هر انسان منصفی اگر تلاش کرد و واقعاً قدرت و توانایی علمی و استعداد فهم خودش را به کار گرفت، بتواند حقایق آن دین، اصول و موازین اصلی آن دین را بفهمد و خطا نکن؛. یعنی یک دینی بیاید که آن دین عاملی داشته باشد، نسخه ای داشته باشد، ویژگی داشته باشد که مصون از تحریف بماند و آن نسخه مصون از تحریف در تاریخ هدایت، قرآن بود. قرآن بزرگ ترین معجزۀ نبی اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ  است. قرآن از معجزات انبیاء گذشته ـ علیهم السلام ـ داستان ها نقل می کند؛ اما هیچ یک از آن معجزات به عظمت خودِ قرآن نیست؛ چون آن معجزات عده ای را هدایت می کرد، در زمانی منشأ هدایت بود؛ اما قرآن نه محدود به زمانی است و نه محدود به مکانی. همه عالم از زمان نزول قرآن تا قیام قیامت توسط این کتاب می توانند راه را پیدا کنند و هدایت کنند.

کتاب انجیل یا همان انجیل های چهارگانه پذیرفته شده توسط کلیسا به اعتراف دین شناسان مسیحی بعد از زمان عیسی ـ علیه السلام ـ  تدوین شده و نزدیک ترین آن ها به زمان عیسی ـ علیه السلام ـ نیم قرن با عیسی ـ علیه السلام ـ فاصله دارد. تمام این انجیل ها به گفته مسیحیان گزارش های بشری است، کاری است نویسندگان انجیل انجام دادند و به همین دلیل در آن دخل و تصرف شده است. شما اگر انجیل را ملاحظه کنید، داستان زندگی عیسی ـ علیه السلام ـ  است! تعبیری که دین شناسان می کنند این است که این کتابف گزارشی است بشری از زندگی خدا بر زمین؛ چون مسیحیان عیسی ـ علیه السلام ـ  را خدا می دانند، تمام مسیحیان با اختلافاتی که بینشان در مذاهبشان وجود دارد در این عقیده با هم مشترک اند. همۀ آن ها مدعی اند که عیسی ـ علیه السلام ـ خودِ خدا است ـ نعوذ بالله ـ که لباس بشری به تن کرده و آمده به زمین. همان عقیده ای که فرقه ای در بین مسلمانان در مورد علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ دارند که آن ها نیز مدعی هستند که علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  خودِ خدا لست که لباس بشری به تن کرده و به زمین آمده است. همان هایی که ما از آن ها علی اللهی می گوییم.

در این کتاب که به نام انجیل است کلماتی هم از عیسی ـ علیه السلام ـ نقل شده که در جایی صحبت کرد و چنین گفت، در جای دیگری صحبت کرد چنان گفت. برخی از آن کلمات ممکن است همان کلماتی باشد که بر عیسی نازل شده باشد و واقعآً وحی شده باشد؛ ولی کدام یک از کلمات همان کلمات وحیانی است؟ تشخیصش واقعاً از روی خودِ انجیل موجود ممکن نیست. کتاب عیسی مسیح، نوشتۀ هنفری کاربنتتر یک نویسندۀ مسیحی شناس معاصر انگلیسی است. به فارسی هم ترجمه شده است. او می گوید ما نمی توانیم در این انجیل که امروز در دست ما است، تشخیص بدهیم که کدامش سخن عیسی تاریخی ـ به تعبیر آن ها از عیسی ـ  است و کدام از اضافات نویسندگان عیسی یا کسانی است که بعد از این ها آمدند. مثل سنت پول که بسیاری از تحریفات در آئین مسیحی را او ایجاد کرد. در مقابل چنین کتاب های مقدسی ما قرآن را داریم. قرآنی که به تعبیر خودِ قرآن و به تعبیر روایات مهیمن بر کتب الهی است.[4]

کاردینال شخصی است که دیگر مقام بعد از او پاپ است، بالاترین شخصیت در جایگاه کلیسایی است قبل از پاپ به حساب می آید. یک کاردینال مسیحی بیش از صد سال پیش مسلمان می شود. ایشان یک مجله ای منتشر می کند به نام اندیشۀ اسلامی به زبان انگلیسی. در آن مجله مقالاتی دارد که این مقالات در قالب یک کتاب به نام «سیمای محمد در تورات و انجیل» جمع آوری شده. این شخص که فوق العاده مسلط بر تورات و انجیل است؛ چون خودش یک کاردینال است، در این کتاب توضیح می دهد که فقط و فقط با قرآن می توان فهمید که چه تحریفاتی در انجیل صورت گرفته است. او کلمات انجیل را می آورد و بعد با کمک آیات قرآن توضیح می دهد تحریفی که در این عبارات صورت گرفته چه بوده؛ چون سعی شده در انجیل همۀ آنچه را که مربوط به پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ هست، به نحوی تغییر دهند به گونه ای که بعدها مسیحیان منکر شدند. این همه آیاتی که در قرآن اشاره کرده است که شما اگر به کتاب خودتان مراجعه کنید، نشانه های صدق نبوت خاتم را خواهید دید؛ ولی آن ها زیر بار نرفتند، آیات انجیل را تغییر دادند.

بنابراین این قرآنی که در دسترس ما است کتاب خدا است، کتابی است نه یک کلمه به آن اضافه شده، نه یک کلمه از او کاسته شده و نه حتی یک آیه و حرف در او جا به جا شده، آنچه که بر حضرت نازل شده به همان شکل که بر حضرت نازل شده بود، ثبت شده و ضبط شده و در طول تاریخ برای ما حفظ شده و این میراث به ما رسیده است. وقتی آیات نازل می شد حضرت دستور می دادند کُتاب بنویسند، حُفاظ حفظ می کردند، علی رغم مشکلاتی که در کتابت قرآن بود، چند نسخه نوشته می شد و در چند جا نگهداری می شد. ، این کار شد و مسیح شناسان هنوز تلاش می کنند یک نقطۀ ضعف در قرآن پیدا کنند و نکردند. اخیراً همین چند ماه گذشته ادعا کردند در یکی از دانشگاه های آلمان، قدیمی ترین نسخۀ قرآن را به دست آوردند که مدعی هستند این همان نسخه قرآنی است که احتمالاً به دست مبارک علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نوشته شده است. الآن تمام امکانات فنی شان، تمام دانششان را در آن دانشگاه هایدلبرگ آلمان به کار می گیرند که این قرآن را تحقیق کنند که البته کل قرآن نیست و بخشی از قرآن است تا بتوانند ثابت کنند که یک چیزی به قرآن اضافه شده یا یک چیزی از قرآن کم شده و بالاخره یک تحریفی، یک نقطه ضعفی در قرآن پیدا کنند. الآن چند ماه است همۀ ابزارهای ممکن را به کار می گیرند تا اینکه این کاغذها را با انواع اشعه ها مورد مطالعه قرار بدهند تا ببیند آن خط اولی چه بوده، قلم اول چه طوری کشیده شده و ... اما هیچ چیز پیدا نکردند و نخواهند کرد. تاریخ ثابت کرده که هیچ کس نتوانسته چنین کاری کند. حالا این قرآن با این ویژگی ها در اختیار ما است.

قرآن یک ویژگی دیگر هم دارد. برای اینکه یک دین، دین خاتم باشد، تنها کافی نیست که مصون از تحریف باشد، بلکه باید همۀ آنچه را که قرار است از طریق وحی برای بشر بیان شود، در بر داشته باشد. می دانید حکمت نبوت آن طور که در کتب کلامی بیان شده این است که بشر نیاز دارد به هدایت الهی؛ یعنی عقل بشر، فطرت الهی بشر و همه امکاناتی که خدا به صورت عادی در اختیار بشر قرار داده است، کافی نیست برای اینکه بشر بتواند راه حق را پیدا کند و همچنان به به هدایت الهی نیاز است، به هدایت های خاص توسط انبیاء ـ علیهم السلام ـ نیاز است. این حکمت اقتضا می کند خداوند وقتی چنین نیازی هست، پیامبری را بفرستند. آن پیامبرانی که آمدند، هر کدام به تناسب ظرفیت مخاطبانشان و شاید جایگاه خودشان در عالم ثبوت، بخشی از آن حقایق را بیان کردند؛ اما آن دینی می تواند آخرین دین باشد که دیگر امکان آمدن پیامبری بعد از آن نباشد. دقت کنید معنای خاتمیت این نیست که این آخرین پیامبر بود، هرچند امکان داشت پیامبری بعد از او بیاید و دیگر نیامد، نه، بلکه یعنی این آخرین پیامبر بود و برای پیامبر دیگری بعد از او امکان نبود. وقتی این امکان از بین می رود که این پیامبر خاتم ـ علیه السلام ـ نسخه ای از هدایت را بیاورد که همۀ آنچه که بشر در آن نیاز به هدایت الهی دارد، نیاز به وحی دارد، به تعبیر قرآن «مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ»،[5] نمی توانسته انسان به آن دست پیدا کند، این ها را در بر داشته باشد و این نسخه هدایت الهی همین قرآن است، امیدواریم إن شاء الله در این ماه مبارک یک فرصتی فراهم شود با دوستان، به قرآن یک نگاهی دوباره کنیم. به قرآن یک توجه دوباره ای کنیم، این قرآنی که به تعبیر خود قرآن مهجور واقع شده است، حتی بین ما معتقدان به قرآن و شاید حتی بین ما قاریان قرآن. می خوانیم اما با قرآن ارتباط برقرار نمی کنیم، به حقیقت قرآن مسی پیدا نمی کنیم. فرمود لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ، طهارت می خواهد تا با آن ارتباط برقرار کنیم. بله طهارت ظاهری برای تماس ظاهری است، وضو و غسل اگر داشته باشید، مطهر از حدث باشید، می توانید به ظاهر کتابت قرآن دست بزنید؛ اما حقیقت قرآن که ما باید با آن تماس پیدا کنیم، آن است که نور است، آن است که ما را می تواند به راه درست هدایت کند، دستیابی به آن مرتبه، طهارت باطنی می خواهد؛ البته قرآن نور است، یک مرتبه ای از طهارت را اگر داشتیم و با قرآن ارتباط برقرار کردیم، خودِ قرآن إن شاء الله مرتبۀ بالاتر طهارت را برای ما تأمین می کند و همچنان ارتباطمان با قرآن بیشتر خواهد شد.

امیدواریم إن شاء الله این ماه مبارک فرصتی باشد برای انس مجدد با قرآن، برای ارتباط با حقیقت قرآن، در این لحظات نورانی، در این ماه مبارک دست ها را به سوی خداوند ـ تبارک و تعالی ـ دراز می کنیم. خدایا تو را به محمد و آل محمد قسمت می دهیم همۀ ما از انوار نورانی قرآن بیش از پیش بهره مند بفرما؛ قلب و دل ما به معارف قرآن و عطرت نورانی بگردان؛ به همۀ ما توفیق خدمت به اسلام و مسلمین کرامت بفرما؛ خدایا قلب و دل امام زمان ما از ما راضی و خشنود بگردان؛ ما را در مقابل آن بزرگوار، در مقابل انبیاء و اولیاء و صلحا و شهدا سربلند بگردان؛ خدایا خداوندا گذشتگان ما ببخش و بیامرز؛ شهدای ما و امام راحل ما مقامشان عالی است متعالی بفرما؛ خدایا خداوندا مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب، همۀ آن ها که خدمت به اسلام و مسلمین می کنند، در پناه خودت مؤید و منصور بدار؛ خدایا اسلام و مسلمین در همۀ صحنه ها مؤید و منصور بدار؛ کفار و منافقین کیدشان به خودشان بازگردان؛ خدایا عاقبت همۀ ما ختم به خیر بگردان؛ مریض های ما شفای عاجل کرامت بفرما؛ خدایا همۀ گرفتاران عالم به ویژه مسلمین و بالأخص شیعیان گرفتاری شان را مرتفع بفرما؛ حاجات ما، آنچه که خواستیم و آنچه که نخواستیم و خیر ما در آن بود به بهترین وجه برآورده به خیر بگردان. بر محمد و آل محمد صلوات.[6]

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

لینک های مرتبط:

مجموعه تصاویر

فایل صوتی

------------------

- شفقنا

 


[1]. البقرة، 185.

[2]. همان.

[3]. همان، 110؛ آل عمران 23؛ التوبة 36.

[4]. «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْه‏».(المائدة، 48)آ

[5]. البقرة، 151.

[6]. تفسیر قرآن آیت الله هادوی تهرانی در مسجد مدرسۀ آیت الله العظمی گلپایگانی  ـ جلسه 1 ـ 28/3/1394