خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

تفسیر قرآن، جلسۀ چهارم: رسیدن به آخرت از راه اهتمام به امر دنیا

سه شنبه, 02 تیر 1394 ساعت 04:14
منتشرشده در دیدگاه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

«الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ».[1] همچنان که جلسۀ گذشته اشاره کردیم خداوندِ تبارک و تعالی با اشاره به این معجزه ای با حروف تهجی آفریده شده است، فرمود این قرآن کتابی است که ما به سوی تو فرستادیم تا مردم را از ظلمات به نور، از گمراهی ها به هدایت راهنمایی کنی. بِإِذْنِ رَبِّهِمْ، دیروز عرض کردیم اینجا فرمود رَبِّهِمْ، یعنی ربّ مردم، اشاره به ربوبیت الهی است که خداوند انسان ها را به تعبیری و با یک تسامحی تربیت می کند. در تمام مراحل زندگی، در تمام امور زندگی خداوند همراه  ما است. اگر ما کمی توجه می کردیم، می دیدیم که خدا در جزئی ترین امور زندگی همراه ما است و اگر ما بر او توکل کنیم و از او کمک بخواهیم و به تعبیری «إِيَّاكَ نَعْبُدُ و إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»[2] را به حقیقت بگوییم، خداوند ما را یاری خواهد کرد. مرحوم آیت الله العظمی بهاء الدینی  ـ رضوان الله علیه ـ می فرمودند بعضی ها نماز امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه ـ را می خوانند، صد بار إِيَّاكَ نَعْبُدُ و إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ می گویند، ولی صد بار دروغ می گویند! یعنی ما به لفظ می گوییم إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ: ما فقط تو را می پرستیم، عبودیت تو را قبول داریم، از تو کمک می خواهیم، از کس دیگری کمک نمی خواهیم؛ اما به واقع به دل اعتقاد نداریم و اگر داشتیم، می دیدیم که خداوند در جزئی ترین امور زندگی ما چطور به ما کمک می کند. اگر کمی در زندگی خودمان دقت کنیم، می بینیم گاهی حوادثی اتفاق می افتد که ابتدا به نظر ما سخت است، مشکل است، بعد در نهایت می بینیم که این سختی ها، یک چیزی در وراءش بود، یک نکته ای بود که ما به سبب آن نکته گرفتار این مشکلات شدیم تا به آن نکته و نتیجه برسیم. زندگی پر از معجزات الهی است که ما چشممان باز نیست تا این معجزات را ببینیم. آن قدر مثال در ذهنم دارم. فقط یک مورد را اشاره می کنم، همین اخیر، دو هفته قبل برای نیمه شعبان مشرف شدیم مشهد که ارتحال مرحوم آیت الله عاصفی  ـ رضوان الله علیه ـ که شخصیت برجسته ای و رفیق سی ساله ما بود، اتفاق افتاد. قرار شد ما برای مراسم ایشان به نجف مشرف شویم. برای اینکه بتوانیم به پرواز برسیم، باید با پروازی از مشهد می آمدیم تهران و از تهران می رفتیم برای نجف. پرواز ما در فرودگاه مشهد خیلی تأخیر افتاد، هفت ساعت در پاویون فرودگاه مشهد گرفتار شدیم و گمان کردیم که به نجف نخواهیم رسید. بالاخره توفیق پیدا شد و رسیدیم تهران و صبح فردا رفتیم برای پرواز به نجف. قرار نبود کسی همراه من بیاید، بنا بود که تنها بروم. یک کسی همراه من بود، وقتی تأخیرها اتفاق افتاد، نهایتاً این طور رقم خورد که آن همراه من با من به نجف بیاید با اینکه هیچ برنامه ریزی نشده بود، هیچ مقدماتی فراهم نشده بود. آنجا من متوجه شدم که همه این داستان، همه این تأخیرها، همه این مشکلات به خاطر این بوده که خدا تقدیر کرده بود این شخص همراه من به نجف مشرف شود و این توفیق برایش پیدا شد. اگر نگاه کنیم به اطراف، خیلی از این حادثه هایی که ما ساده از کنارش می گذریم، در وراءش دست الهی، ربوبیت الهی پیدا است. خداوند اینجا به این نکته با تعبیر بِإِذْنِ رَبِّهِمْ اشاره می کند.

در ادامۀ آیه خداوندِ تبارک و تعالی ، می فرماید إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ. این إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ به اصطلاح ادبی بدل إِلَى النُّورِ است؛ یعنی نور چیست، آن نوری که تو مردم را سوی او هدایت می کنی، چیست؟ خدا می فرماید صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ است، راه الْعَزِيزِ و الْحَمِيدِ، دو تا از اوصاف الهی. یکی اینکه صاحب عزت است، «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا»،[3] عزت برای خدا است. دوم صاحب حمد است، «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».[4] اگر عزت بخواهید، خدا؛ هر چه را ستایش می کنی، خدا را حمد کردی! الْحَمْدُ للّهِ، یعنی جنس حمد، هر چیزی که شما می گویی خوب است؛ مثلاً می گویی این ساختمان، چه ساختمان خوبی است، ستایش خدا است، این سنگ، چه سنگ خوبی است، ستایش خدا استچرا؟ چون خدا منشأ همۀ خیرات و همۀ برکات است. الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ که در سورۀ حمد می خوانیم و مکرر می خوانیم، یعنی همۀ ستایش ها از آنِ این خدایی است که دهمۀ امور، همۀ اشیاء، العالمین یعنی هر چه هست را  هدایت می کند و ربوبیت می کند.

در ادامه در آیۀ بعد می فرماید الله. این الله بدل از آن الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ است. الله، یعنی إِلَى صِرَاطِ الله، به سوی صراط خدا. الَّذِي، صراط خدایی که «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ»،[5] زمین و آسمان از آنِ او است، هر آنچه که در آن است. این مَا فِي السَّمَاوَاتِ و َمَا فِي الأَرْضِ به تعبیری که در ادبیات و در اصول فقه گفته می شود، یعنی هر چه که فکر می کنید در آسمان و زمین و هر چه که شما تصور کنید، لله است. اشیاء که همه از آنِ او است، موجودات همه از آنِ او است، نه فقط این ها، بلکه افعال آن ها، کارهای ما، بلکه اندیشه های ما،  همه چیز ما از آنِ خدا است. حالا در ادامه همین سوره تمام این مطالبی که ما در این آیات اولی سوره می بینیم، در این سه آیۀ اول که اشاره خواهم کرد، در کل این سوره این مطالب شرح داده شده است. در واقع این مطالب مختصر و فشرده در سه آیۀ اول آمده و بعد در طول حدود پنجاه آیه بعدی، همان مطالب تفصیل داده شده است و کاملاً بین آن ابتدای سوره و مابقی سوره ارتباط منطقی وجود دارد. خداوند تبارک و تعالی تا اینجا به کتاب اشاره کرده است  و یکباره لسان خدا می شود خطاب به مخالفین و می فرماید «وَ وَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ».[6] کافرین چه کسانی هستند؟ بلافاصله در آیۀ بعد خداوند تبارک و تعالی کافرینی را که به آن ها را وعید عذاب شدید و عذاب دردناک می دهد، معرفی می کند ومی فرماید: «الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ».[7] تعبیر استحباب که در تعابیر فقهی ما وارد شده، تعبیری است که توسط فقهای ما متأخراً در فقه پیدا شده است؛ اما این تعبیر يَسْتَحِبُّونَ یعنی استحباب به این معنا در قرآن در 2 مورد دیگر هم دیده می شود. یکی «اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ»[8] که در سورۀ توبه هست و یکی «اسْتَحَبُّواْ الْحَيَاةَ الْدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ»[9] که شبیه به همین تعبیر است. می فرماید این ها زندگی دنیا را ترجیح می دهند، محبوب تر هست، مطلوب تر هست در نزدشان بر آخرت. معنای این عبارت چیست؟ آیا معنای این  عبارت این است که مسلمان، کسی که در راه حق است اعتنا به دنیا نکند؟ همان طور که مثلاً در مسیحیت مطرح می شود. مسیحیت دنیا را مانع آخرت می داند. می گوید برای رسیدن به آخرت  انسان باید ضرورتاً به دنیا پشت کند. به همین دلیل در مسیحیت مفهومی به نام رهبانیت وجود دارد؛ یعنی بریدن از دنیا، ترک دنیا کردن؛ در حالی ه در اسلام فرمود «لا رهبانیة فی الاسلام».[10] ما در اسلام رهبانیت نداریم. الان هم در مسحیت این معنا هست. این هایی که به اصطلاح اهل معنا هستند در مسیحیت،به آن ها راهب می گوییم، این ها تارک دنیا هستند. معمولاً در عبادتگاه هایی دور از مردم زندگی می کنند، با مردم نیستند. یونان یکی از مراکز کلیسای ارتدوکس است؛ یعنی کلیسای سخت کیش؛ یعنی آن هایی که خیلی خودشان را ملتزم می دانند به کتاب مقدس؛ در بین مسیحیان ما سه مذهب اصلی داریم، ارتدوکس، کاتولیک، پروتستان. ارتدوکس ها که شبیه اخباری های ما، شبیه سلفی های سنی، شبیه ظاهری های سنی هستند و به شدت به نص و به کتاب مقدس پایبندند. نقطۀ مقابلش پروتستان ها هستند که به شدت عقل گرا هستند و بین این ها کاتولیک ها هستند. کاتولیک یعنی جامع. این ها به خودشان می گویند کاتولیک، می گویند چون ما جمع کردیم بین عقل و نقل، بین کتاب و عقل و خرد بشری؛ البته همۀ اینها راهب دارند؛ ولی در پروتستان ها کمتر از کاتولیک ها و در کاتولیک ها کمتر از ارتدوکس ها است. دِیرهای راهب هایشان جاهای دور دست است. ما یک وقتی با رئیس دانشگاه پانتئان از آتن به معبد دلفی می رفتیم، معبدی است در 250 کیلومتری آتن. در جاده که می رفتیم به یک جاده خاکی فرعی رسیدیم، رئیس دانشگاه می گفت که این جاده را تا 30 – 40 کیلومتر که بروی، یک صومعه در آنجا هست و یک مشت راهب آنجا زندگی می کنند. راهب ها دور از دنیا و دور از مردم زندگی می کنند. در همین یونان یک جزیره ای است که یک قله ای دارد که آن جزیره به نام آن قله شناخته شده است، قله ای به نام وتوس. مهم ترین دِیر راهبان ارتدوکس در آنجا است. هیچ کس حق نداره به جزیرۀ وتوس برود، حتی یونانی ها برای رفتن به آنجا نیاز به ویزا دارند، برای همۀ ممنوع است. اجازه نمی دهند هیچ فرد خارجی وارد شود. یک راهب اهل بیت المقدس از ارتدوکس های بیت المقدس به من می گفت که در کوه وتوس هیچ موجود مؤنثی حق ندارد وارد شود، هیچ حیوان مؤنثی در آنجا نیست، چرا؟ چون مسیحیان معتقدند جنس مؤنث، جنس شیطان است؛ چون می گویند حواء منشأ گمراهی آدم شد، اصلاً جنس مؤنث منشأ گمراهی است. با جدا کردن خودشان از مردم، ترک ازدواج کردن می خواهند به آخرت برسند؛ اما اسلام این ها را قبول ندارد. در حالی که آن ها این مفاهیم را ترویج می کنند و هنوز هم ترویج می کنند و عجیب این است که این مفاهیم اصلاً برای یک فطرت سالم انسانی قابل قبول نیست. چطور است که در کشوری مثل کشور ما، کشور اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می تواند مشتری پیدا بکند؟! چطور جوان های ما بدون اینکه مسیحیت را بفهمند، بدون اینکه کتاب های مسیحیت را ببینند، عقاید و افکار عجیب و غریب این ها را ببینند معتقد می شوند؟! واقعاً جای تعجب است. چقدر ما در خوابیم! چقدر این دشمن بیدار است! اسلام این مفاهیم را نفی می کند. اسلام قبول ندارد که ما برای رسیدن به آخرت باید به دنیا پشت کنیم، ارتباط با مردم نداشته باشیم، از جامعه جدا شویم، ازدواج نکنیم. الآن تمام کشیش ها برای اینکه در مراتب کلیسایی بالا بروند، حق ازدواج ندارند. فقط پایین ترین مرتبۀ کشیش ها آن هم در کاتولیک ها و پروتسان ها می توانند ازدواج کنند. پاپ کاتولیک یا کاردینال های کاتولیک هیچ کدامشان ازدواج نمی کنند و حق ندارند. این مانع از ارتقاء در مقامات کلیسایی است. این کجا و اسلام کجا که این همه ترویج کرده ازدواج کنید، این همه حضور در جامعه را ترویج کرده است، این همه حضور در نماز جماعت را تأکید کرده است. تعابیری که برای حضور در نماز جماعت هست، این همه تشریفات، ثواب ها، تعابیر مختلف! اسلام ما را دعوت می کند به دنیا؛ اما دنیایی که اسلام دعوت می کند دنیایی است که به تعبیر روایت مزرعه آخرت است. ما اینجا آمدیم در این فرصت کوتاه عمر بکاریم تا در آخرتی بی انتها برداشت کنیم. این دنیا خوب است، بد نیست؛ البته اگر با چشم خوب به آن نگاه کنیم. اگر به تعبیر قرآن در اینجا کسی اسْتَحَبُّواْ الْحَيَاةَ الْدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ، حیات دنیا را ترجیح بدهد به آخرت، از آخرت غفلت کند، این دنیا خیلی بد می شود، این دنیا منشأ همان عذاب ألیم خواهد شد؛ اما اگر همین دنیا را آخرتی کردیم، کار دنیا می کردیم برای خدا. دنیا می شود خوب.هر کاری که شما می کنی، مادی ترین کار شما می تواند عبادت شود. من این را در گفتگوی با مسیحیان گاه و بی گاه گفتم، برایشان خیلی عجیب است که اسلام چقدر تصور زیبایی از زندگی درست کرده است. اسلام به ما می گوید هر کاری، خوردن، آشامیدن، خوابیدن، لذت جنسی، حتی کارهایی که شما دوست نداری کسی بداند و بفهمند و ببیند، دستشویی رفتن، همه چیز رنگ خدایی، رنگ الهی، رنگ آخرتی پیدا می کند. همه می تواند ذکر شود، عبادت شود. در این ماه مبارک رمضان فرمود: «نومکم فیه عبادة»،[11] خوابیدن هم ذکر و عبادت است. همه چیز رنگ الهی پیدا می کند. بنابراین آنچه که بد است به تعبیر آیه، این است که شخص دنیا را بر آخرت ترجیح بدهد، از آخرت غفلت کند؛ اما اینکه انسان به چشم آخرت به دنیا بپردازد، عیب ندارد. مگر ما از علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ آخرتی تر داریم؟ این علی ـ علیه السلام ـ کار دنیا نکرد؟ تا زمانی که نبی خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ در قید حیات بودند، علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ در کنار آن بزرگوار بود. همۀ صحنه ها ما علی ـ علیه السلام ـ  را کنار پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می بینیم. محافظ جان پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، حامی مفاهیم و ارزش های پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ . بعد از اینکه پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از دنیا رفت، حق علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  غصب شد؛ اما این طور نیست که علی ـ علیه السلام ـ برود گوشۀ خانه بنشیند مردم را ترک کند، انزوا بطلبد، نه، اگر خلفا نیازی به کمک دارند، علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  کمکشان می کند. این همه تعابیر که لو لا علی لهلک کذا، برای همین است. علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  حضور اجتماعی دارد. روایات متعدد داریم که بعضی از کفار می آمدند برای اینکه محاجه کنند با مسلمانان. خلفا از پس آن ها بر نمی آمدند، می گفتند بروید علی ـ علیه السلام ـرا خبر کنید بیاید این کار علی است، کار ما نیست. علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  می آمد با آنها محاجه می کرد. همین علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ با همه این حضور اجتماعی فعال در کنار خلفا، البته نه به عنوان تأیید آن ها، به عنوان حفظ اسلام، حفظ مصلحت بزرگتر، می بینیم در آن آب و هوای جزیرة العرب، در آن هوای گرم به کندن چاه مشغول است. آب سرمایه بسیار گران قیمتی است، آب سرمایه مهمی است. یک زمینی که یک چاه عمیق دارد خیلی ارزش دارد. در آن سرزمین بی آب علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  آب به دست می آورد، چاه حفر می کند. این کار، سرمایه بزرگی است، ثروت بزرگی است. علی ـ علیه السلام ـ  این ثروت را به دست می آورد، رها نمی کند، نمی گوید دنیا است و مردم خودشان بروند چاه بکنند. بله علی ـ علیه السلام ـ  آخرتی است. به آب که می رسد، آن را وقف می کند برای مسلمین. هنوز که هنوزه وقتی می خواهید مُحرم شوید از مدینه به سمت مکه، می روید مسجد شجره. کنار مسجد شجره چاه های علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ  آنجا است. به همین دلیل آن منطقه به نام ابیار علی، یعنی چاه های علی شناخته شده است. چاه ها هنوز هم آب دارد و هنوز هم مردم از آن استفاده می کنند.

بنابراین آخرتی بودن به معنای ترک دنیا کردن نیست، به این معنا است که انسان دنیا را داشته باشد برای خدا. تحصیل کند، تدریس کند، تحقیق کند، کار تجاری بکند، کار صنعتی بکند، کار کشاورزی بکند، تحصیل مال بکند برای خدا. برای خدا یعنی چی؟ حداقل عمل به واجبات. واجبات مالی، خمس، زکات، کفارات واجب، فطریه. بله بالاترش این است که وارد مستحبات شود، کسی که دستش می رسد و می بیند که همسایه اش مشکل دارد، می بیند دوستش مشکل دارد، اِبا نکند از کمک کردن. سنت قرض الحسنه چرا اینطور شده در بین ما؟ قرض الحسنه یک سنت الهی است. قرض الحسنه این نیست که بانک درست کنیم  و صندوق بزنیم، بله آن هم یک شکل است. ما این را در بحث های اقتصادی توضیح دادیم که سنت قرض الحسنه یک رفتار است که هر آدمی امکانات مالی دارد و الآن به آن نیازی ندارد، این را در اختیار دیگران قرار بدهد؛ البته دیگران هم ملتزم باشند که موقعی که او نیاز دارد به او برگردانند، به تعهدشان عمل کنند. این سنت اگر احیاء بشود، کسانی که توانایی مالی دارند با آرامش خیال مالشان را بدهند دست دیگران که نیازمندند و آن آدم ها هم به موقعش اموال را برگردانند که این ها مشکی پیدا نکنند، بخشی از مشکلات ما حل می شود.

به هر حال خداوند تبارک و تعالی اولین ویژگی برای کسانی که گرفتار عذاب ألیم هستند را الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ می داند؛ البته این مفاهیم مراتب دارد. یک کسی کلاً از آخرت غفلت می کند، او کافر محض است. یک کسی به مراتبی از آخرت غفلت می کند. يَسْتَحِبُّونَ مراتب دارد، به همان هم مرتبه دور می شود از رحمت الهی. بعد در ادامه خداوند تبارک و تعالی دو صفت دیگر ذکر می کند، می فرماید «وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ»﴾.[12] من این تکه را سریع و کوتاه عرض می کنم اگر فرصت و توفیقی بود فردا بیشتر توضیح می دهم. می فرماید اینها يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ هستند. معنای صد یعنی انحراف، يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ یعنی از راه خدا منحرف می شوند؛ ولی مفسران ما گفتند که يَصُدُّونَ فقط انحراف خودشان نیست، بلکه می خواهند دیگران را هم منحرف کنند. نگذارند آن ها هم بروند در راه خدا، آن ها را هم منع می کنند. وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا، یعنی وَ يَبْغُونَهَا سبیل الله عِوَجًا. بعضی از لغوی ها در تفاوت بین عَوَج و عِوَج در لغت عربی، گفتند عَوَج انحنا و کجی است که انسان به چشم می بیند؛ مثل اینکه مثلاً یک چوبی کج است، یک آهنی کج است، آدم به چشم نگاه می کند می بیند کج است؛ اما عِوَج که در قرآن به کار رفته انحراف و کجی است که با عقل درک می شود. معنای آیه این است، اینها کسانی هستند که خودشان از طریق حق منحرف اند و می خواهند دیگران را هم منحرف کنند و يَبْغُونَهَا عِوَجًا، حق را به صورت کج و منحرف نشان بدهند.  یک مشکلی که انسان دارد این است که وقتی خودش یک راهی می رود می خواهد دیگران را هم ببرد. این ها نه فقط خودشان در راه ضلالت اند، می خواهند دیگران را هم به ضلالت بکشانند. این ها هستند که خدا می فرماید «أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ».[13]و مقابل این ها آن هایی هستند که خودشان در صراط اند و دیگران را به صراط دعوت می کنند. در صدر آن ها، بالاترین شخصیت تاریخ بشریت در هدایت، نبی خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ و بعد از آن بزرگوار، اهل بیت آن بزرگوار که همان راه و همان هدایت را ادامه دادند. اینکه دربارۀ حسین ـ علیه السلام ـ  فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی»، حسین چراغ هدایت است، واقعاً این دستگاه امام حسین ـ علیه السلام ـ  به تعبیر مرحوم آیت الله بهاء الدینی یک دستگاه دیگری است، همۀ ائمه هدایت اند، همۀ اهل بیت نورند؛ ولی بعضی هایشان یک ویژگی هایی دارند، امام حسین ـ علیه السلام ـ  به خاطر آن داستان کربلا، به خاطر ویژگی های آن داستان یک خصوصیات خاصی دارد. آدم درب خانه امام حسین ـ علیه السلام ـ  برود إن شاء الله هیچ وقت نا امید بر نمی گردد، سلامی عرض کنیم خدمت آن بزرگوار:»

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

خدایا خداوندا همه ما را ببخش و بیامرز.

عاقبت ما ختم به خیر بگردان.

قلب و دل ما به معارف نورانی قرآن و عترت منور بفرما.

چشم ما به جمال نورانی امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه ـ منور بفرما.

قلب و دل حضرت از ما راضی و خشنود بگردان.

ما را در مقابل آن حضرت، انبیاء و اولیاء و صلحا سربلند بگردان.

خدایا فرجش نزدیک تر گردان.

خدایا خداوندا موانع فرجش مرتفع بفرما.

خدایا گذشتگان ما، علمای ما، مراجع ما، امام راحل ما، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی  ـ رضوان الله علیه ـ ، همه را با انبیاء و اولیاء محشور بگردان.

خدایا خدمتگزاران به اسلام، مراجع معظم تقلید، رهبر عزیز انقلاب و همۀ آن ها که در راه اسلام تلاش می کنند، طول عمر، قدرت، عزت بیش از پیش کرامت بفرما.

خدایا کِید دشمنان اسلام به خودشان باز گردان.

گرفتاری گرفتاران مرتفع بفرما.

خدایا خداوندا مریض های ما، جانبازان ما شفای عاجل کرامت بفرما.

خدایا به همۀ ما توفیق بده در شب قدر تو، در این شبی که در این ماه مبارک قرار دارد، بهترین ها را برای سال آینده إن شاء الله نصیبمان بگردان.

خدایا آنچه خواستیم و آنچه نخواستیم و خیر ما در آن بود به بهترین وجه برای ما تقدیر بفرما.

بر محمد و آل محمد صلوات.[14]

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

لینک مرتبط:

فایل صوتی

 


[1]. إبراهیم، 1.

[2]. الفاتحة، 5.

[3]. یونس، 65.

[4]. الفاتحة، 2.

[5]. إبراهیم، 2.

[6]. همان.

[7]. همان، 3.

[8]. التوبة، 23.

[9]. همان، 107

[10]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏14، ص 155.

[11]. الأمالي (للصدوق)، ص 93.

[12]. إبراهیم، 3.

[13]. همان.

[14]. تفسیر قرآن آیت الله هادوی تهرانی در مسجد مدرسۀ آیت الله العظمی گلپایگانی  ـ جلسه 4 ـ1/4/1394