خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

جوان و خودسازی

شنبه, 02 مرداد 1389 ساعت 13:02
منتشرشده در دیدگاه ها

يكى از موانع تغيير و تحول روح و جان، كسالت و خمودى است. جوان بايد سرشار از انرژى، تحرك و نشاط باشد. تنبلى و انزوا از دام‏هاى شيطان است.(1) انسان با كسالت از حركت در مسير حق باز مى‏ماند. جوان بايد از نشاط و شادابى كه لازمه ى سن و سال اوست برخوردار باشد.
پس از اين مقدمه ى كوتاه، يك بارديگر نامه ى پدر آگاه و دلسوز، على را بگشاييم و دست در دست او در مسير تحول و پر گشودن به زلال آسمانى خويشتن، با صفاى جوانى پرواز كنيم.


«اى پسركم! من تو را به تقواى الهى و مداومت در دستوراتش وصيت مى‏كنم».(2) گام اول در مسير حق، التزام به دستورات او، انجام واجب و ترك حرام است. اطاعت از خدا كه تصوير خارجى تقوا است، انسان را در مسير حقيقت ثابت قدم مى‏گرداند . انسان با حركتى معكوس - ترك واجب و انجام حرام - بديهى است كه هرگز به سرمنزل نرسد، اگر چه سال‏هاى متمادى مشغول ذكر و ورد و مستحبات باشد.
«تو را سفارش مى‏كنم كه با ياد او قلبت را آباد كنى»(3) آبادانى قلب با ذكر خدا! چگونه؟ با تكرار مداوم واژگان مقدس «الحمدللّه» «لا اله الا اللّه» «سبحان اللّه» و...؟
آيا اين اذكار در آذين دل و آبادانى آن كافى است؟ يا ذكر را معناى ديگرى است؟ و نگاه امام على در اين فراز به بلنداى ديگرى؟؟ درست است كه اذكار و ادعيّه در روشنايى دل مؤثرند، اما حقيقت ذكر، حركت مداوم لب‏ها و تكرار وردهاى زبانى نيست كه چه بسيار لب و زبان كار خودش را مى‏كند و فكر و دل به راه خودش مى‏رود.
روى به محراب نمودن چه سود
دل به بخارا و بتان طراز
ايزد تو زمزمه‏ى عاشقى
از تو پذيرد نپذيرد نماز
حقيقت ذكر، زمزمه‏ى عاشقى است، حقيقت ذكر، ياد معشوق است، حقيقت ذكر، از خدا و معبود غافل نشدن است. ذكر يعنى هميشه توجه داشته باشيم در تيررس نگاه محبوب و معبودمان هستيم. توجه داشته باشيم كه او به همه‏ى رفتار ما بيناست، لحظه‏اى از ما غفلت ندارد، خستگى و خواب ندارد،(4) به امور و كردار ما آشناست و...
اگر اين حال در عاشق ايجاد شد و هميشه خود را در مقابل نگاه نگران معشوق يافت آنگاه رفتار و كردارش به گونه‏اى ديگر مى‏شود كه نشان از خشوع قلبش دارد، نشان از آبادانى و عمارت دلش دارد و نشان از آرامش دل با ياد خدا دارد.(5)
«پسرم توصيه‏ى من به تو چنگ زدن به ريسمان الهى است كه اگر آن را به دست آوردى ديگر چه رابطه‏اى محكم‏تر از رابطه تو با خدا يافت خواهد شد».(6)
اينها براى شنيدن و خواندن نيست براى عمل كردن است. انسان در همين زندگى روزمره و در همين رفتارهاى معمولى و عادى به مقامات معنوى دست پيدا مى‏كند، براى رسيدن، براى كمال...، نيازى به كارهاى خارق العاده و چله نشستن و رياضت‏هاى غريب نيست. بايد در زندگى روزمره همسان همه‏ى مردم، مرد خدا باشيم. (7)
__________________________________________________
1. چنانچه در روايات ما نيز آمده است.
2. فانى اوصيك بتقوى الله، اى بنىّ و لزوم امره×. اگر بخواهيم واژگان على را چنانچه هست ترجمه كنيم عباراتش بسيار صميمى‏تر از اين كه در متن آمده، بايد باشد. اى بنى... «اَىْ» براى خطاب بسيار نزديك است و «بنىّ» حاوى عشقى پدرانه. مثل اين است كه امام على جوان را به سينه چسبانده و با او نجوا كند: عزيز دلم، جوان دوست داشتنيم، پسرك نازنينم... تقواى الهى، دستور خدائى و....!!
3. فانى اوصيك بتقوى الله اى بنى و لزوم امره و عمارة قلبك بذكره×.
4. لا تأخذه سنة و لا نوم... )بقره، 255).
5. الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب. )رعد،28).
6. والاعتصام بحبله و اى سبب اوثق من سبب بينك و بين اللَّه ان اخذت به×.
7. برگرفته از کتاب با جوان تا آسمان، استاد مهدی هادوی تهرانی، صص 34-29.