بسم الله الرحمن الرحیم
در این ایام تعطیلات، توفیق پیدا شد قسمتی از تعطیلات را به مشهد مشرف بودم و قسمتی را هم عتبات دعاگوی دوستان بودم. یک نکته که باید خدمت دوستان عرض کنم این است که ارتباط با معصومین ـ علیهم السلام ـ به یک مکان یا زمان خاص اختصاص ندارد. درست است که در آن ظرف مکانی یا در یک موقعیتهای زمانی، زمینۀ این ارتباط به جهاتی آماده تر میشود، ولی این ارتباط در هر زمان و مکانی ممکن است و ما معتقدیم به یک معنا و به تعبیری که ما در اذن دخول بر اینها میخوانیم: «یسمعون کلامی و یردون سلامی». اینها صدای ما را میشنوند و سلام ما را جواب میدهند. در روایتی از خودِ پیغمبر نقل شده که هر کس بر من سلام دهد، چه در زمان حیاتم و چه بعد از مماتم، من جواب خواهم داد. این فقط مربوط به پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نیست، بلکه مربوط به همه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است. بنابراین هر وقت در هر زمان و در هر مکان، این ارتباط معنوی پیدا شود، آنها پاسخگو خواهند بود. از طرف آنها که بُخلی نیست. ما باید سعی کنیم این ارتباط را تقویت کنیم و این راه به تعبیری یک میانبری است که زودتر میشود به نتیجه رسید. اینکه این همه بر صلوات بر محمد و آل محمد تأکید شده، یک جهتش شاید این است که این بزرگوارها راهی را بر بشر گشودند که شاید قبل از آن هیچ کس چنین راهی را نگشوده بود و اینها بابی از نعمت را برای بشر باز کردند که شاید هیچ کس چنین بابی را باز نکرده بود. و ارتباط با اینها زمینه ای است برای اینکه بتوانیم از این پله بالا برویم.
وقتی دعا میکنیم، هر کس به اندازۀ عقلش دعا میکند. خیلی از این چیزهایی که ما دعا میکنیم، گاهی کم ارزش است و گاهی بی ارزش وگاهی حتی خلاف است و ضرر دارد. یک بندۀ خدایی زن میخواست، دائم میرفت دعا میکرد که یا امام رضا ـ علیه السلام ـ یک زنی به من بده، اما جور نمیشد. یک روز رفت کنار قبر شیخ بهایی ـ رضوان الله علیه ـ گفت آقا شما یک کاری برای ما بکن. مدتی گذشت و زنی برایش جور شد؛ اما خیلی مصیبت شد. رفت سراغ شیخ بهایی ـ رضوان الله علیه ـ گفت شیخ تو چرا فضولی کردی در این کار!؟ اگر خوب بود خودِ حضرت میداد. حالا بعضی از این چیزهایی که ما دعا میکنیم، فکر میکنیم در آن خیر است در حالی که اصلاً بعضی از آنها شرّ است. معلوم است ما از خدا ـ تبارک و تعالی ـ شرّ میخواهیم و به ما نمیدهند؛ چون خیر ما را میخواهد. ما که در تشخیص خیر و شر خیلی عقلمان نمیرسد، «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون»[1] مال همسایهها نیست! ما اکثر مطالبی را که می گوییم و میخواهیم، خیلی نمیفهمیم چه میخواهیم و چه می گوییم و چه به نفعمان است و چه به ضررمان است. حتی اینکه چه بخواهیم را از آنها بخواهیم که به ما یاد بدهند. خیلی مهم است که چیزی بخواهیم که وقتی به آن رسیدیم واقعاً خیر ما در آن باشد، اینکه تعبیر شده دعا کنید به آنچه که خیر در آن است، برای این است که ما نمیتوانیم مصداق این خیر را خیلی بفهمیم. پس بگوییم هر چه شما تشخیص میدهید به ما بدهید.
این ادب راه رفتن در این مسیر، ارتباط برقرار کردن و در واقع وارد شدن در این وادی، چیزی است که آدم میتواند از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ یاد بگیرد. این را باید از آنها بخواهیم و این خواستن باید به گونه ای باشد که در آن روایت دارد که وقتی شما دعا میکنید مثل آن گدایی باشید که گدایی میکند، گداها مصرانه گدایی میکنند؛ چون میدانند اگر اصرار نکنند خیلی به ایشان چیزی نمیدهند. به همین جهت آنقدر زجه و ناله میکنند که بالاخره طرف یک چیزی به اینها بدهد. به ما گفتند این طور دعا کنید؛ یعنی واقعاً بخواهید، آنگاه که فرمود «ادْعُوني»،[2] بعد فرمود «أَسْتَجِبْ لَكُمْ».[3] این قطعی است، وعده و قول است، خدا که عهد و قول خودش را نمیشکند. اگر ما دعا میکنیم و استجابت نمیشود، مشکل این است که اصلاً ما دعا نمیکنیم، اصلاً نمیخواهیم؛
آب کم جو تشنگی آور به دست **** تا بجوشد آبت از بالا و پست
آن تشنه چه طور دنبال آب میرود؟ یکی که سیراب است، آب هم به او بدهی فرقی نمیکند؛ چون که آب نمیخواهد؛ اما موقعی که تشنه میشود و دست و پا می زند، آن موقع است که واقعاً آب میخواهد. ما و شما هم باید این طور دعا کنیم و بخواهیم و این را بدانیم، استجابت قطعی است، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. به موقعش میدهند به ما، و همه چیز بر عدل الهی است، اگر یک کمی به عدل نزدیک شویم که البته کار مشکلی است، میبینیم خدا هیچ چیزی را در غیر موضعش قرار نداده است. هر چیز درست همان جایی است که باید باشد، هر اتفاق کوچک و بزرگی درست در همان جایی است که باید اتفاق بیفتد؛ البته این به معنای نفی اراده ما، نفی تلاش ما نیست. ما باید تمام تلاش خودمان را بکنیم. از باب تشبیه عرض میکنم ـ گفت خاک بر فرق من و تمثیل من ـ فرض کنید دو نفر با ما کار دارند و هر یک تقاضایی دارتد. میبینیم یکی خیلی اصرار میکند، می گوییم این را زودتر راه بیندازیم؛ اما آن یکی فقط میگوید و میرود، می گوییم ول کن حالا این آقا که خودش پیگیری نکرده چرا ما پیگیری کنیم. خدا و اهل بیت هم همین طورند. یکی دائم برود سراغشان فرق میکند با اینکه یکی یک بار برود؛ البته آنها دنبال ما میدوند؛ چون خیلی لطف دارند و خیلی مهرباناند. ولی در هر حال آن کسی که بیشتر اهتمام دارد، آنها هم بیشتر به او توجه میکنند. روایت دارد که از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال کرد که آقا ما در نزد شما چه جایگاهی داریم؟ حضرت فرمود آن جایگاهی که ما در نزد شما داریم! یعنی هر قدر شما به آنها بیشتر توجه کنی، آنها هم بیشتر توجه دارند. هر کاری میخواهی بکنی با نام آنها باشد. ورزش هم میخواهی بکنی، به جای شماره کردن، میتوانی ذکر آنها را بگویی. حالا به جای اینکه بگویی 1،2،3،4، بگویی یا محمد و یا علی و یا فاطمه. آنها هم توجه میکنند. اینکه می گوییم هر کاری، یعنی هر کاری؛ چون اسلام یکی از چیزهایی که به ما یاد داد و ما هنوز هم نتوانستیم بفهمیم، هنوز خیلی ابعادش را نمیتوانیم روشن کنیم این است که آقا هر کاری معنوی است، اگر برای خدا باشد و با توجه باشد، معنوی است. خوردن و خوابیدن و ... فرقی نمیکند، ثواب میبری و ارتقاء پیدا میکنی. اما آدم باید این را بفهمد و این فرصت را درک کند. داستان را شنیدید که داشتند از آن سرزمین رد میشدند. هوا تاریک بود، یک چیزهایی زیر پاهایشان بود یک عده جمع کردند، یک عده هم دست نزدند، وقتی که روشن شد همه پشیمان شدند، آنهایی که دست نزده بودند، دیدند آنهایی که همه زیر پایشان، جواهرات و سنگهای قیمتی بود. آنهایی که دست زده بودند، ناراحت شدند که چرا کم برداشتند. حالا دنیا این طور است. شما وقتی چشممان باز میشود، همه مان پشیمان میشویم. آنهایی که کاری نکردیم می گوییم چه فرصتهایی و چقدر چیزهای ساده بود و چقدر راحت میشد نجات پیدا کرد اما ما نکردیم. همانهایی که خوب بودند پشیمان میشوند و می گویند خیلی بهتر از این میشد، از نعمتها بهره برد اما نفهمیدیم.
نعمتها دم گوش ما است؛ اما استفاده نمیکنیم؛ مثلاً ما دوست داریم برویم مشهد، دوست داریم برویم عتبات، خوب است؛ اما حرم حضرت معصومه ـ سلام الله علیه ـ اینجا کنار ما است. پس چرا نمیرویم؟! اینکه دیگر در دسترس ما است. درست است ایشان امام معصوم نیست؛ ولی امام معصوم فرموده کسی که ایشان را زیارت کند «فله الجنة».[4] امام معصوم فرموده اینجا عش آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ است. اینها که شوخی نیست. جدی است. واقعیت است. ما در این آشیانه، کنار این خانه، میزبانمان این خانم، کریمه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ هستیم. حیف نیست آدم از این فرصت استفاده نکند؟ بعد که آدم ارتباط برقرار کند میفهمد یواش یواش. ببینید این یک راهی نیست که با گفتن آدم به آن برسد، با شنیدن به آن برسد. باید خودِ آدم این راه را برود تا برسد، ان شاء الله خدا به همه ما را نصیب بکند این راه را برویم و ببینیم که آنها چطوری همه آدم را نگه میدارند و کمک میکنند و مشکلات آدم را حل میکنند. هر چه که شما بخواهی بهتر از اونی که میخواهی، آن را به تو میدهند. آنها که محدودیت در این جهت ندارند. ما گاهی از اوقات به خدا می گوییم خدایا اگر مثلاً این فلان ماده شیمیایی به اندازه یک حبه میتواند فلان اثر را در ما داشته باشد، تو به این عظمتت، به یک اشارتت نمیتوانی بیش از آن اثر را داشته باشی! همه چیز از او است، همین حبه هم که اثر میکند او این اثر را میدهد.
بنابراین ان شاء الله همه سعی کنیم این سال جدید که مقارن شد با ایام فاطمیه ـ سلام الله علیها ـ تصمیم بگیریم. اینکه لحظۀ تحویل سال شما در چه حالتی باشی، پس در تمام سال در آن حالت هستی، این مزخرفات چیست؟! این چرت و پرتها چیست؟! عوام فکر میکنند اگر لحظه تحویل سال مثلاً دعا کنی یک چیزی بخواهی، بهت میدهند، اگر بعدش باشد دیگر نه! برای همین مثلاً اون ساعت حرم امام رضا دارد منفجر میشود در حالی که ساعتهای دیگر کاری به حرم ندارند. اینها توهم عوامی است. شما هر لحظه تصمیم بگیری، همان موقع اثرش را میبینی، همین الآن تصمیم بگیری که اگر اشتباهی کردی جبران کنی، آنها هم جبران میکنند. «التائب من الذنب کمن لا ذنب له» توبه کردی، انگار گناهی نکردی. فرصت دوباره میدهند، در آن آستان زود هم میگذرند. ان شاء الله امسال یک سال پر برکتی برای شماها، و برای مردم ایران و برای امت اسلام باشد. آغاز سال با حوادثی بود که شاید نویدی از خیلی از چیزها را داشت، امیدواریم ان شاء الله پروندۀ داعش بسته شود، و آل سعود هم طومارش برچیده شود، این دو تا بلایی که هر دو هم عین هم هستند، یکی اصل و یکی فرع دیگری است و امت اسلامی سالها است گرفتار اینها هستند. امیدواریم ان شاء الله شرشان به خودشان برگردد و یک کمی امت اسلامی در وضعیت بهتری قرار بگیرد. ما امیدواریم مشکلات کشور خودِ ما همان شاء الله رفع شود. به هر حال با صبوری مردم تا امروز گذشته است. همین عراق را ببینید که تقریباً 13 یا 14 سال است که از سقوط صدام میگذرد. دوستان من که الآن همه مسئولین عالی رتبه و اعلی رتبه عراقاند، در اوایل داستان حمله به صدام فکر میکردند که چون آمریکاییها میآیند و صدام را میزنند، عراق مثلاً دو ساله، سه ساله، بهشت برین میشود؛ اما الآن بروید عراق را ببینید چه خبر است. چه خرابه ای است، چه وضعیت نا امنی است، واقعاً نا امنی بدترین بلایی است که بر آدم پیدا میشود، چون آدم هر چه هم که داشته باشد، وقتی هر لحظه احساس میکند یک چیزی الآن میخورد در مغزش، آرام ندارد. قبل از داعش هم نا امن بود، حالا که داعش آمده بدتر شده است. الآن هم که داعش را سرکوب میکنند قطعاً اینها یک جاهایی ضربه می خورتد و یک قسمتهایی میرود زیر زمین و دوباره یک گوشه دیگری خودش را نشان میدهد. کشور عراق بخلاف توهم آن دوستان ما بعد از این همه سال خرابه ای است واقعاً بغداد که حالا پایتخت است، در مقایسه با قم ـ نمیگویم در مقایسه با تهران، اصلاً چیزی مشابه تهران که در عراق وجود ندارد ـ از خیلی جهات خوب پایین تر است. مردم عراق در شرایط فوق العاده سخت، فقر و فلاکت هستند با این همه پول نفتی که عراق دارد و اصلاً عراق بزرگترین ذخیره نفت دنیا است، طبق آمارهایی که از 20 سال، 25 سال، 30 سال، 40 سال قبل دائم داده میشود، عراق آخرین نقطه ای است نفت خواهد داشت. چرا اینقدر مورد توجه دنیا است، چشم و ابروی عراقیها را که دوست ندارند، همین نفت است. آنها میدانند روزی که همه جای دنیا نفت تمام شود، تنها جایی که نفت میماند عراق است. عراق یک همچین سرزمینی است. بین دجله و فرات هزاران سال حاصلخیزترین سرزمینهای دنیا بوده است؛ اما وضع کشاورزیاش را بروید ببینید. وضع کارخانجات و صنایع که هیچ! ما نمیگوییم وضع ما خوب است؛ اما در این کشور با این شرایط خیلی وضع ما نسبت به آنجاها خوب است. امیدواریم ان شاء الله خداوند نعمتش را بر ما بیشتر کند و ما لیاقت بیشتری پیدا کنیم از نعمتهای خاص خدا بهره مند باشیم، ان شاء الله که همه دوستان هم مشمول ادعیه خاص امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه ـ باشند.[5]
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته